بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
پسره خواهرش رو سربریده بود...چون پشت سرخواهرش حرف بد زده بودن..همسایه ی روبه رویی مادربزرگم اینا بودن ما از دریچه ی در میرفتیم نگاه میکردیم لحاف وتشک خونی دیده بود تو حیاط...حالا نکته اش اینجاست که مادرم میگفت دختره انقدر پاک بود که اصلا پاشو از خونه نمیذاشت بیرون
اسم خانومه مادر بود...مامانم میگفت خیلی خانم خوبی بود..دخترش اومده بود خونه ی مادرش هر چی مادرش رو صدا زده بود دیده بود نیست...نشسته بود بچه اش رو شیر بده دیده بود یه دست از بین لحاف وتشک ها زده بیرون و ریخته بود زمین دیده بود مادرش بینشون خفه شده ومرده