حدود ۲ هفتست باشوهرم باهم قهریم سرزندا اشش
چون ازاول ازدواجمون یه چیزایی ازشون دیدم که شک داشتم چیزی بینشون باشه
حالا پسرجاریم میره سربازی من میدیدم که گوشیش گاهی اوقات دست مامانشه
پسرجاریم شوهرمو فالوکرده به شوهرم گفتم این میره خدمت گوشیش دست مامانشه آنفالوش کن شوهرم آنفالوش نکرد کلا اینستاشو پاک کرد دوباره هم ریخت
سرهمین دعوامون شد سرمنو کوبوند تودیوار بدترین حرفها وتهمتهارو بهم زد روزای آخر که بود دیگه حتی غذایی که میپختم نمیخورد بهم محل نمیزاشت
توگوشیش دیدم تمام عکسای منو پاک کرده ولی پسرداداششو آنفالو نکرده
تا الان منتظربودم روز زنو بهم تبریک بگه ولی نگفت
دلم داره میترکه ازدستش نمیدونم کاردرست چیه
زنگ میزنه بابچه ها حرف میزنه ولی اصلا سراغ منو نمیگیره
قبلا طاقت یه روز قهرمو نداشت ولی الان دوهفتست قهریم بازم به خاطر زنداداش دورویه عوضیش