ما رفتیم مغازه یکی از فامیلای نزدیک نامزدم ک برای مادرشوهرم لباس بخریم
هز چقدر اصرار کردیم پولشو نگرفت
سر اون منم با نامزدم دعوام شد چرا اینجوری شد اصلا چرا رفتیم مغازه ی فامیلت
اینم بگم من خیلی خجالتیم دو بار اروم بهش گفتم بگیرین پول رو
حتی بعد اینکه رفتیم بیزون ب نامزدم گفتم ببر پولشو بده ولی بازم نگرفت طرف
اینم بگم هم برای جشن عقد و پاگشا کادو هم داده بودن همون لباس برداشته بودن از مغازشون
خیلی شرمنده شدم از دیروز تمرکز ندارم حس بدی دارم
جوریکه یادم میوفته کلی شرمنده میشم…کاش زمان ب عقب بر میگشت