پنج روزه عروسی کردن یه شب قبل عروسی ک چقدررر بزن و برقص بعدش عروسی بود چقد قشنگ عروسو اوردن خونش این دوروزم یشب یلدایی اوردن و جشن یلدایی بود یرورم همگی دعوت بودن امروزم میبینم بازم بساط راه انداختن مادرشوهر برا عروسش جیگر کباب میکنه ،اونوقت من ازدواج که کردم کل خونواده شوهر از من خوششون نمیومد ،صبحانه ایی ک برام اوردن اصن باید میدیدین پول نداشتیم روز اول ازدواجمون یخچالم خالی گوسفندی ک خودمون خریدیمو بردن کباب کردن دادن ب فک و فامیل مادرشوهرم اخرم بعد یه هفته چهار بسته استخون فرستادن گفتن که اررررره گوشتتون همین بود همشو خوردن ، الکی میگفتنا ،اونوقت تا عید گوشت داشتن نخریدن برا دختراش یا کباب یا خورش درست میکرد فرض کنید من حتی پاگشا هم نداشتم🥵
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سلامفدا سرتهر کسی یه مدلیه دیگه!!!!برات صبحونه آوردن؟ یعنی چی؟
ینی فردای عروسی خونواده شوهر باید صبونه پر و پیمون ببرن این اندازه یه قاشق چای ریخته بود تو پلاستیک و یذره عسل یذره هم پنیر دیگ هیچی حتی باید جیگر کباب میکردن میاوردن