من خیلی دیوونه میشم تو یه شرایطی
شوهرم عاااشق و دیوانه موهای من بود
چنبااار بهش گفتم پول بده موهامو برات کراتین کنم میگف ندارم حالا وضعشم خوب بوداااا
ولی بشدت برا خانوادش خرج میکرد
یروز جاریم بهم زنگ زد گفت دخترش و دختر خواهرشوهرم رفتن برا کراتین
منم شبش دیدمشون گفتم کجا رفتین و چقد خوب شده و اینا که سوتی دادن پولشو شوهر من داده بود
اتیش گرفتم از درون سووووختم نمیدونم درک میکنید یا نه
همون دقیقه به شوهرم پیام دادم بریم ارایشگاه
بهش تو راه با داد و دعوا گفتم موهامو کوتاه میکنم فک میکرد بلف میزنم موهامو تا زیر گوشم کوتاه کردم
شوهرم منو دید شوک شد
ولی بعد اون دیگه هیچوقت پول ارایشگاه بقیه رو نداد کلا کمکش به بقیه نصف شد