2777
2789

توتاپیکای قبلیم هس،پدرشوهرم سرطان گرفته مادرشوهرم هیچ کاریو تنهاانجام نمیده ده روزه خونمونن حتی یشب نمیبره خونه خودش همه کاراروانداخته گردن شوهرم

شوهرمنم تک فرزنده کاری که بعدازیسال بیکاری پیداکرد ازدست داد هرروزداره باباشومیبره دکتر،ازطرفی یماه دیگه بایدازین خونه پاشیم پول نداریم پول پیش اضاف کنیم مستاجریم....مادرشوهرمم هرروزگریه میکنه امادریغ ازینکه یباردلش بحال شوهرش بسوزه،همش بفکرخودشه میگه اگ من تنها بمونم تنهامیترسم زندگی کنم باید یاشمابیاین خونه من یامن بیام پیش شما...خلاصه که ازالان خودشوانداخته گردن ما..... دلم بحال شوهرم میسوزه ینفره اینقدسختی رودوششه... ازطرفی دکترگفته سرطانش خطرناکه بنظرامکان خوب شدنش خیلی کمه... دیگه معلوم نیس چندوقت این روندادامه داره ازیطرف دارم فکرمیکنم اگ خدای نکردا پدرشوهرم طوریش شه،چطوربااین مادرشوهری که دلش میخادزندگی مارو مدیریت کنه زندگی کنم.... دلم گرفته نمیدونم چه کنم

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

اگه شوهرت تک فرزنده که باید تحمل کنی به این فکر کن دیگه نیاز نیست رهن خونه بدی

اخه مادرشوهرمنونمیشناسی تابه الان ازراه دور کلی دخالت میکرد اینونخراونونخر من دلم میخادمانتویی باشم هی میگه چادربپوش الانش درتلاشه بچموبکشونه سمت خودش اینقدخوشحال میشه اگ دخترم نیادبغلم هی میگه اینکاروبکن اونکارونکن بعدبااین مادرشوهرچطورمیشه تویک خونه زندگی کرد من توانشوندارم

اینجوری نگو  گناه داره خودتم مادرمیشی ازبچت انتظار داری 

اونم فقط یدونه فرزند داره یه مادر اگه برای همه عالم بد باشه برای فرزندش بهترین مادره

فقط اینکه زندگیتو کنترل کنه سخته اونم بستگی به خودت داره ک همه چیزو دست خودت اجازه ندی اون مدیرت کنه 

من یه مادرشوهری رودیدم ک بادوتاعروساش زندگی یکیشو کنترل میکرد اما به یکی دیگش نمیتونست چیزی بگه  عروسش بازیرکی خلاقانه همه چیز دست خودش بود مادرشوهرم ازش راضی بود  بستگی به خودت داره.ک چجور باسیاسیت خلاقانه  رفتار کنی  

ولا دلت برا همسرت نسوزه مکه جقدر دکتر میبده که کارشو ول کرده پس چی بخورین اگر شوهرتم دلش برا زندگیش ...

یروز سونوگرافی یروزنمونه برداری ده روزه سرکازنرفته امروز صاحبکارش زنگ زد گفت یابیا یا بروتسویه کن.... شوهرمم مونده چیکارکنه نبره دکترمیگن یه بچس به باباش نمیرسه ببره مثل الان اززندگیمون داره میزنه 

یروز سونوگرافی یروزنمونه برداری ده روزه سرکازنرفته امروز صاحبکارش زنگ زد گفت یابیا یا بروتسویه کن... ...

میخوای تا آقای همسایه بیاد پدرشو ببره دکتر حرفا میزنیا خجالت بکشید چقدر بدجنسی آخه اح

روزی که من نبودم برای شادی روح من به حیوانات غذا بدهید 

اخه مادرشوهرمنونمیشناسی تابه الان ازراه دور کلی دخالت میکرد اینونخراونونخر من دلم میخادمانتویی باشم ...

اره خیلی سخته ولی مقابله با اینکه با شما نباشه خیلی جان فرسا سخت عذاب اور فردا میگن خدا یا دختره نمیزاره تک پسر بره سمت مادرش

اینجوری نگو گناه داره خودتم مادرمیشی ازبچت انتظار داری اونم فقط یدونه فرزند داره یه مادر اگه برای ه ...

چطوراخه... بخداتاالان که راه دوربودیم کلی دخالت میکرد  همش به من میگفت چراچادرنمیپوشی چرابچتو اینجوری تربیت میکنی چرا اینقدخرج میکنی اینوبخراونونخر اینکاروکن اونکا ونکن بااینکه کل درامدشوهرم۱۰تومن بود بزور خودمونوراه میبردیم چه برسه به خرج چیزدیگ درکل همیشه سعی داشته کنترل همه چیودست بگیرا....بعدم شمافکرکن نه که تودوتاخونه کنارهم توی یک خونه چطور بامادرشوهرزندگی کرد دیگه هیچ حریم خصوصی باخودتوشوهرت نداری اصلا نمیتونی راحت زندگی کنی

یروز سونوگرافی یروزنمونه برداری ده روزه سرکازنرفته امروز صاحبکارش زنگ زد گفت یابیا یا بروتسویه کن... ...

خب یدونه فرزند هس  این انجام نده کی انجام بده غریبه میاد انجام بده وظیفه پسرشه پدر شوهر منم ۳ تا پسر داره ک همه کاراش باشوهر منه باوجودیکه دوتاداداش هم داره  تازه شوهرم کارای خواهرشم ک مریضه  متاهل شده   انجام میده 

میخوای تا آقای همسایه بیاد پدرشو ببره دکتر حرفا میزنیا خجالت بکشید چقدر بدجنسی آخه اح

من هیچوقت اینونگفتم ولی همین پدرومادری که میبینن بچشون بعدیسال بیکاری چندماهه کارپیداکرده کلی قرض داره الان بخدا هیچی توخونمون نیس پول یه خوراکی بچموندارم نباید الان لااقل ازنطرمالی یکم کمک بچشون کنن که لااقل زندگی بگذره بخدا بابدبختی جورمیکنم ازخونوادم میگیرم شام وناهاردرست میکنم بااینکه میدونن ولی یبارنمیگن پسرم این ۱۰۰هزاردستت بگیر

چطوراخه... بخداتاالان که راه دوربودیم کلی دخالت میکرد همش به من میگفت چراچادرنمیپوشی چرابچتو اینجور ...

مادرشوهر منم اوایل گیر میداد امامن رک میگفتم من دوست دارم این لباسو‌بپوشم خیلی بنظرم خوشکله نظر بقیه مهم نیست هرچی میگفت مم کار خودمو انجام میدادم اونم دیگه الان هیچی نمیگه بهم

مادرشوهر منم اوایل گیر میداد امامن رک میگفتم من دوست دارم این لباسو‌بپوشم خیلی بنظرم خوشکله نظر بقیه ...

فکرهمه چی دیوونم کرده دورازجون دورازجون اگرشماتواین موقعیت بودین میرفتین بامادرشوهرتوی یک خونه زندگی کنین؟

من هیچوقت اینونگفتم ولی همین پدرومادری که میبینن بچشون بعدیسال بیکاری چندماهه کارپیداکرده کلی قرض دا ...

از این لحاظ بهت حق میدم ولی وقتی میگی هر روز میبره بیمارستان این واقعا ناراحت کنندست عزیزم منم قلبن دلم نمیخواست ناراحتت کنم اما چاره چیه اونام که غیره شوهرت کسی رو ندارن دعا میکنم مشکلت هر چه سریع تر رفع بشه به حق ام البنین

روزی که من نبودم برای شادی روح من به حیوانات غذا بدهید 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792