خونواده شوهرمن جمعیتشون زیاد بود هر وقت منو دعوت میکردن باقیشونم میومدن
چن باری کمکشون کردم دیدم داره عادت میشه و یدفه حتی بهم با طعنه میگفتن منتظرنیم بیا بشور و... دیگه تا ی سال دست ب هیچی نزدم
خداشاهده اینقدر تو اون ی سال احترامم گذاشتن ک حد نداشت فهمیدن بخاطر حرفشون ناراحت شدم
البته تونامزدی و بعد عروسیم حداکثر ماهی ی بار میریم
همیشه هم شام نمیمونم،،،
الان یک درمیون کمک میکنم برای ظرف شستن
دو ماهی هست باردارم دیدم جاریای دیگم موقع بارداری با اینکه حالشون بد بودهم بابد کمک میکردن و با این حال هیچ احترامی نداشتن پیش خونواده شوهرم
الان ک باردارم دیگع هیچ کمکی نمیکنم و مزاحمشون هم نمیشم البته تو خونه خودمم ماهی ی بار میریم سرمیزنیم
والا بیشتر از بقیه احترام منو دارن
ی کم ب خودتون بها بدین من خودم خونه بابام دس ب سیاه و سفیدم نمیزدم چ لزومی داره مث کلفت بشم و کوزت وقتی میرم خونه پدرشوهرم؟