به عنوان ادمی ک همه وسایل زندگیشو عوض کرد قبلیا داد مادرشوهرم و مادر شوهرم چایی رو ازجولو من برمیداره میزاره جولو جاریم جاری ک چنگ زد گردنبندو از گردن مادرشوهرم گفت این مال منه میگم بنداز اشغالی ولی نده اون فکر میکنه وظیفته به اینجور ادمها ه چی کم محلی کنی جوابه
فردا ک بدی از گوشه کنار میشنوی یا گفته عروسم ولخرجه ببین یخچال سالم اورده اینجا یا بگن خرابه از دروغ یا بگن زنه کثیف بوده یخچال کثیف ما تمیزش کردیم
منکه پشت دستمو داغ کردم
عروس هرچی سلیطه تر و پروتر عزیزتر