عزیزم من از دوستان صمیمیم جدا شد. بعد جدایی افسردگی شدید گرفت. مدام مشاوره و قرصهای اعصاب. گفت پشیمونم چون میتونستم بمونم و زندگیم رو بسازم شوهرم نه معتاد بود نه خائن نه دست بزن داشت.
استارتر عزیز، حس میکنم مشکل شماهم خیلی جدی نیست منم دوست ندارم پیتزا بخوریم ولی همسرم بشدت پیتزا دوست داره و من میگم ضرر داره میگه حرفت درسته و نمیخریم. همسرمنم پی اس 4 بازی میکنه و اتفاقا همیشه میگه ماساژم بده و من بخاطر زحماتی که میکشه حتی یک لقمه غذایی که تهیه میکنه، منم با علاقه اینکارو میکنم.
اگر مشکلاتتون در همبن حده جدا نشین این مسائلی که گفتین خیلی مسائل بزرگی نیست عزیزم،
سلام عزیزم ، از صحبتاتون اینو برداشت کردم که بینتون عشق وجود داره ، متاسفانه من همچین عشقی به همسرم ندارم ، بعضی از مسائلو هم نمیشه نوشت اما ادمو جون به لب میکنن.من دیشب با همسرم حرف زدم احساس میکردم شاید قانع بشم ولی نشد.
پسرمنم باباشو نمیبینه شرط خودم بوده درمقابل نگرفتن مهریه ونفقه چون معتاد کفتم برای پسرم خوب نیست باهاش درارتباط باشه تازه دوماهه جداشدم پرسیدم گفتم اگه ی وقت قسمت بودازدواج کردم ببینم اصلا مرد دیگه میتونه بچه کسی رو دوست داشته باشه ببخشید زیادسوال میکنم همسرتم قبلا ازدواج گرده بود چطوری آشنا شدید من سرکاراینا نمیرم همش خونه ام به نظرم بریم تو اجتماع انتخاب برامون راحت تر میشه اینطورنیست؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز