با دوست پسرم دو سال دوستم اوایل خیلی عاشقم بود اما رفته رفته سرد شد. تازه دانشگاهشو تموم کرده هرچی ولی اصلا دونبال کار نمیره هربار به بهونه هلی مختلف میپیچونه دوره یا حقوقش کمه حس میکنم تن پروره😕
از یه طرفم به شدت بچه ننه است جتی شده بخاطر مادرش منو بلاک کرده مادرش الویتشه حتی بارها شده گفته من چرا زن بگیرم وقتی مادرم میتونم بغل کنم و هیچکس مثل مادر نمیشه . و اهل سیگار هم هست بارها قول داده ترک کنه اما تا مشکی براش پیش میاد میره سمت سیگار . خیلی هم اهل گیم بازی است کل زندگیش ps4. اوایل قول ازدواج داده بود اما این اخریاش میگه نمیتونم بهت قول بدم که باهات ازدواج کنم دوستان چیکار کنم بهش وابسته ام جداشم؟
چند نفر رو دیدم من بخوام کلی بگم اونی ک شاغل بود خونه جدا گرفت پیشرفت کرد خیلی راضیه و سرحال اونی ک برگشت خونه پدرش و در واقع دوباره پدر خرج داد پشیمون شد میگفت باید کوتاه میومدم میشد ساخت
توافقی جدا شدیم
پیر شدم
موهام سفید شد تو یک ماه
۹ کیلو کم کردم تو یک ماه
سنگینی کل دنیا رو حس کردم
حالم گفتنی نبود
چون بچه دارم با تمام وجودم تیکه تیکه شدم هم پدر بودم هم مادر
بماند ک خواستگارامو بخاطر دخترم ازدست دادم واینک دیگ خواستگارهم ندارم.خودم خرج دخترمو درمیارم تا حالا دستمو پیش کسی دراز نکردم خیلی تنهام و هیچ محبتی توزندگیم ندارم.حسرت خیلی چیزا رو دلمه🥀🥀🥀🥀🥀
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز