2777
2789
عنوان

اونایی که طلاق گرفتن یا دیدن بیان

| مشاهده متن کامل بحث + 853 بازدید | 98 پست


دقیقا از وقتی به مادرم گفتم یبار میگه باشه جدا شو‌یبار میگه نه جدا زندگی کن طلاق نگیر یبار میگه بخاطر بچه ها تحمل کن یبار میگه من هیچی نمیگم با اینکه میبینه من و شوهرم نقطه اشتراک خیلیییی کمی داریم بازم از ته دل موافق طلاقم نیست 

خب میدونی چیه من باید برگردم خونه پدری و اینکه میتونم برم سراغ کارای آرایشگری ولی یچیز بداینه به لطف ...

حتما برو مشاوره خیلی کمک میکنه بچه هاتو هم ببر بهشون کمک میکنه درآمد آرایشگری خوبه یه مدت با خانواده باش بعد خونه جدا بگیر 

چرا مغزت نمیخواد کودیکت به یاد بیاره؟آیا اتفاق خاصی در کودکیت افتاده؟

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ببین من مهریه نداشتم یعنی مهریه شاخه گل بود لازم نیست برگردی خونه پدر مادرت من چندوقت با اونا بودم ...

نه خونه شون که نه منظورم شهرمونه ،جایی که الان زندگی میکنم با شهر خودم فاصله داره اینجا هیچکسو ندارم.

خب میدونی چیه من باید برگردم خونه پدری و اینکه میتونم برم سراغ کارای آرایشگری ولی یچیز بداینه به لطف ...

کارای اریشگری خودش خوبه ، یه دو سه ماه بمون پس انداز کن در مورد مراقبت از بچتم کمکت میکنن بعدش واحد نزدیک رهن کن برو

نه خونه شون که نه منظورم شهرمونه ،جایی که الان زندگی میکنم با شهر خودم فاصله داره اینجا هیچکسو ندارم ...

ببین لازم نیست برگردی شهرتون میتونی توی همین شهری که هستی خونه بگیری زندگی از نو شروع کنی 

من مهاجرت کردم کشور دیگه اینجا هیچکس ندارم حتی یک هم زبون اما می دونم اینطوری برای خودم بچه هام بهتره 


چرا مغزت نمیخواد کودیکت به یاد بیاره؟آیا اتفاق خاصی در کودکیت افتاده؟
دقیقا از وقتی به مادرم گفتم یبار میگه باشه جدا شو‌یبار میگه نه جدا زندگی کن طلاق نگیر یبار میگه بخاط ...

مادرمن بااینکه میبینه من وشوهرم دقیقا مث شب وروز هستیم باز اصرار داره ابروریزی نکنم وزندگیو پیش ببرم وهمه چی به من بستگی داره واین حرفا ومنطقا که مال قدیمه وهرموقع اسم جدایی پیشش میاره بخدا انقدر حالش بدمیشه انقدرخالش بدمیشه انقدر دست وپاش شل میشع وخودشو میبازه که من میگم الان سکته میکنه وبخاطر همینم هس عین سگ دارم میسوزمو میسازم چون میدونم فردا براش اتفاقی پیش بیادهمه ازچشم من میبینن

ببین لازم نیست برگردی شهرتون میتونی توی همین شهری که هستی خونه بگیری زندگی از نو شروع کنی من مهاجرت ...

کاش هرکی طلاق میگیره بتونه شرایط شمارو داشته باشه عالیه مهاجرت ینی پایان حرف وحدیثا وبدبختیا

درسته با بچه سخت تر هم میشه مخصوصا بچه هاتون دختر هستن و عقلشون میرسه روحیشون لطیفه تو پروسه طلاق شم ...

میدونی من به جایی رسیدم میگم مهرمو بگیرم ، خونم جدا باشه سمت من نیاد فقط . 

حتما برو مشاوره خیلی کمک میکنه بچه هاتو هم ببر بهشون کمک میکنه درآمد آرایشگری خوبه یه مدت با خانواده ...

چیبگم یه بدی داره من نمیخوام دیگه ازدواج کنم 

ولی مطمئنم منو شوهرمیدن خونوادم 

بعدشرایط خونه بابام ازخونه خودم بدتره 

نمیدونم چیکاکنم اصلا براهمین شرایط ازدواج کردم ولی متاسفانه انتخاب درستی نکردم نمیدونم بایه بچه برگردم تواون خونه یانه 

کاربری دست صدنفره همه اون صدنفرم خودمم😐 با مودای مختلف🥱 نظر من توهر تایپکی نظر خودمه پس به خودم ربط داره نه به شما با تشکر 🤫

کارای اریشگری خودش خوبه ، یه دو سه ماه بمون پس انداز کن در مورد مراقبت از بچتم کمکت میکنن بعدش واحد ...

متاسفانه برگردم برمیگردم توروستا نمیتونم خونه جدابگیرم مردم هزارجور حرف درمیارن 

اگه بچمم ببرم میگن نگا معلوم نیس چیکاکرد شوهرش بابچه انداختش بیرون 

فقط دلم میخواد شوهرم بمیره راحت برگردم 

کاربری دست صدنفره همه اون صدنفرم خودمم😐 با مودای مختلف🥱 نظر من توهر تایپکی نظر خودمه پس به خودم ربط داره نه به شما با تشکر 🤫

چیبگم یه بدی داره من نمیخوام دیگه ازدواج کنم ولی مطمئنم منو شوهرمیدن خونوادم بعدشرایط خونه بابام ازخ ...

درک میکنم شرایط سختی من برای فرار از خونه پدری تن به ازدواج دادم سعی کن از الان شروع کنی پول دربیاری تا بعد از طلاق بتونی خونه اجاره کنی 

بعد از طلاق تو یه مادر مجردی زندگی خودت به کسی ربطی نداره به خاطر بچت جلوی خانواده وایسا 

چرا مغزت نمیخواد کودیکت به یاد بیاره؟آیا اتفاق خاصی در کودکیت افتاده؟
ببین لازم نیست برگردی شهرتون میتونی توی همین شهری که هستی خونه بگیری زندگی از نو شروع کنی من مهاجرت ...

میدونی هرکسی یه مدلی راحته ، من از غربت اینجا میترسم .دوس دارم نزدیک پدرمادرم باشم .شاید یکی از علتهاش اینه میگرن دارم ووقتی عود میکنه به شدت ناتوان میشم .اون لحظات واقعا نیاز دارم حداقل یکی باشه حواسش به بچه ها باشه من خودمو تو یه اتاق تاریک حبس کنم تا دوره اش تموم بشه 

درک میکنم شرایط سختی من برای فرار از خونه پدری تن به ازدواج دادم سعی کن از الان شروع کنی پول دربیاری ...

خب باید برگردم توروستا واین بالاخره محدودیته 

متاسفانه شوهرم نمیذاره کارکنم بددل بدبین حساس و یه پاعوضیه 

کاربری دست صدنفره همه اون صدنفرم خودمم😐 با مودای مختلف🥱 نظر من توهر تایپکی نظر خودمه پس به خودم ربط داره نه به شما با تشکر 🤫

میدونی هرکسی یه مدلی راحته ، من از غربت اینجا میترسم .دوس دارم نزدیک پدرمادرم باشم .شاید یکی از علته ...

بله حق با شماست هرکس یه مدلی راحت 

ولی برو مشاوره قبل طلاق کمکت میکنه

چرا مغزت نمیخواد کودیکت به یاد بیاره؟آیا اتفاق خاصی در کودکیت افتاده؟
چیبگم یه بدی داره من نمیخوام دیگه ازدواج کنم ولی مطمئنم منو شوهرمیدن خونوادم بعدشرایط خونه بابام ازخ ...

بنظر من برنگرد مهریتو بگیر شده یه اتاق کرایه‌کن ، یه مدت سر جنگ و دعوا دارن ولی بهتر از دوباره افتادن به چاله س

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792