2777
2789
عنوان

ی تیکه از وجودمو از دست دادم😭💔

628 بازدید | 38 پست

به قدری دردم شدیده که نمی دونم چطور بنویسمش... 

از دیشب مدام دارم گریه می کنم؛ انگار قلبم آتیش گرفته و داره می سوزه، هر قدر اشک می ریزم بجای آروم شدن، حالم داره بدتر میشه... 


۳ سال پیش ی بچه گربه ی مریض رو نجات دادیم(حماقت انسانی)، مادرش موقع زایمان ولش کرده بود که بمیره ولی ما حیوونکی رو بردیم درمان و بزور نگهش داشتیم... 

۳ سال تحت درمان بود، هر روز ۳ وعده بهترین غذازو میخورد، همیشه نازشو میکشیدیم... 

دیشب مجبور شدیم ببریمش و با مرگ ارام بکشیمش.... 

چون ویروس شروع کرده بود از داخل میخوردش و در عزض ۱ ماه از ۵ کیلو شد ۱ کیلو...، دهنشو ویروش خورده بود، ادرار خونی میکرد و... 


دیگه بخاطر اینکه زجر نکشه خلاصش کردم.... 

اما دارم دق می کنم، عذاب وحدان دارم. 

با اینکه ۳ سال ی گربه خبابونی رو تو پر قو بزرکش کردم، هر کاری از دستتم بر میومد انجام دادم... 

اما اون نگاه مظلوم اخرش که داشت بیهوش می شد، از جلو چشمم نمیره کنار. 

دارم میمیرم🥺💔

چیکار کنم اروم شم؟ 

چون هیچ میونه ای با حیوونا ندارم نمیتونم کمکت کنم

اما حس ت برام قابل درک ه و امیدوارم زودتر آروم بشی🌸

❤با تو بدرود ای مسافر،هجرت تو بی خطر باد،پر طپش باشه دلی که خون به رگهای تنم داد❤

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

وای خیلی درکت می‌کنم 

من فقط سه روز جای تو بودم ولی کلی گریه کردم 

چندوقت پیش بود دوتا بچه گربه تو‌کوچمون پیدا شدن یکیشو‌ماشین زیر گرفت موند یدونه 

دیگه تو‌سرما بود آوردیم تو‌حیاط فرداش دیدیم سردشه حالش بد بود برداشتیم آوردیم خونه داشت جون‌میداد بردیمش دکتر حتی اونجا مرد و دکتر احیاش کرد  

آوردیم سه روز با سرنگ شیر و آب و اینا دادیم یکم جون گرفت کلی خوشحال بودیم 

یهو صبح روز سوم دیدم مرده 

چقدر گریه کردم براش قیافش جلو چشممه همش

کاربر مامان دوتا پسر سابقم 🥰
خداخودش قلب مهربونتو آروم میکنه،امیدوارم هرچی زودتر خوب بشی خیرش برگرده به زندگیت،ولی من خودم از حیو ...

 🙂💔احساس میکنم در حقش بد کردم.... 

میگم شاید دوست نداشت بمیره... 

ولی اگر میموند کم کم بدنش خورده میشد.... 

لعنت به این ذهن، هرچی خوبی کردم بهش رو بادم نمیاره اما از دیروز همش تو ذهنمه که شاید نمیخواست بمیره، شاید دوست داشت حتی شده با عداب زنده بمونه.... 


یا هی به خودم میگم کاش تا لحظه اخر پیشش میموندم(دکتر نزاشت، انقدر گریه کرده بودم که قند خونم افتاده بود، گفت بزار اخرین تصویری که ازش تو ذهنته خوب باشه) 

وای خیلی درکت می‌کنم من فقط سه روز جای تو بودم ولی کلی گریه کردم چندوقت پیش بود دوتا بچه گربه تو‌کوچ ...

 منم دارم دق میکنم.... 

۳ سال هر روز کنارم بود، شب وقتی خواستم بخوابم دیدم رو بالشتم نیست، حالم انقدر بد شد.... 

ولی مجبور بودم... 

اگر میموند، بدنش رو میخورد... 

🙂💔احساس میکنم در حقش بد کردم.... میگم شاید دوست نداشت بمیره... ولی اگر میموند کم کم بدنش خورده میش ...

تو اشتباهی نکردی هرکسی جای تو بود احتمالا اینکارو میکرد

بنظرم باید به خودت افتخار کنی که حاضر نشدی بخاطر خودخواهی گربه بیچاره رو زجر بدی :) 


دائم آواره بُوَد هرکه پی‌ِ دل برود..

منم دارم دق میکنم.... ۳ سال هر روز کنارم بود، شب وقتی خواستم بخوابم دیدم رو بالشتم نیست، حالم انقدر ...

مهم اینه که تلاشتو کردی حالا نشده این بیچاره ها هم سرنوشتشون‌ تا اینجا بوده 

من‌همیشه از گربه ها متنفر بودم ولی خدا یه جور مهرشو‌انداخت تو‌ دلم برداشتم آوردمش تو‌خونه کلی مغازه رو‌پیاده‌دنبال شیر مخصوصش گشتم ولی خب نشد که کارمو‌ تموم‌کنم و نصفه موند  

من هرچی عکس و اینا بچه هام گرفته بودن ازش رو‌پاک کردم چون ‌واقعا سخت بود میدیدمش تو‌ هم بنظرم‌ اگه عکسی وسیله ای داری ازش بنداز دور بیشتر عذاب نکشی

کاربر مامان دوتا پسر سابقم 🥰
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز