کیا ازدواج نکردن اینجا سنشونم زیاد شده

تنهایی چشه مگه ؟

من ۲۵ سالمه خدایش دیر ازدواج کردم؟

خودم 29سال دارم امروز یکی گفته به برادرم گفته خواهر مجرد داری به یکی فامیل اش خواستگار کرده

ترجیح میدم تنها زندگی کنم تا اینکه با یه مرد از خودراضی بیشخصیت ازدواج کنم 

اکثر مردهای ایرانی از خودراضی و بیشخصیت ان و این طرز فکر رو دارن که شوهر کمه و دخترها ازخداشونه باهاشون ازدواج کنن

بددهنن ، هیزن ، دنبال دخترشاغل اند یا دختری که باباش پولداره و ...

درسته 

ولی آدمای خوب هم پیدا میشه ....

ازدواج خوب نعمته 

خدا به هر کی یک چیزی میده همه همه چی رو باهم ندارن

راستش شاید حرفم توهین به حساب بیاد ولی اینجا از شهرهای مختلف و از فرهنگ های مختلف میان...... تو بعضی از شهرای کوچیک طرزفکرا خیلی متاسفاته عقب موندست (نه همه ولی بعصیا)واقعا شهرهای بزرگ مثل شیراز و مشهد و تهران و رشت با یه سری شهرهای کوچیک طرز فکرها خیلی فرق میکنه ... حتی باز شما تو تهران خیلی بیشتر تفاوت رو احساس میکنید تهران با همون اصفهان و ایناهم تفاوتهست.. سبک زندگی .. اصلا گاهی تو شهرستان نمیتونن متنوع بودن طرزفکرارو بپذیرن.. خلاقیت هاایده های جدید ... البته تو تهرانم ادم بیفرهنگ پیدا میشه تو شهرکوچیکم ادمایبا دید خیلی باز و.‌. پیدا میشه ولی درکل اکثریت و میگم ...

من خودمبچه بودم شهرکوچیک زندکی کردم مامانم مال تهران بود و راستش  از یه نطرایی خیلی اذیت شدم‌

با ی آدم درست اذدواج میکردی خب تهش نخواد اینجوری بدبخت شی

خوشبحالشون

 تروخدا غصه شوهر نخورین هیچی توش نیست ای کاش من جای شما بودم..نمیدونید انتخاب اشتباه چقدررر عذابه

من ۲۷سالمه ولی اصلا خودمو جز سن بالاها حساب نمیکنم

هنوز کلی زمان دارم

اگه اتفاق نیوفته هم نیوفتاده

دوست دارم ازدواج کنم بچه دار بشم بارها خوابشو هم دیدم

ولی اصلا اصراری ندارم

اگر خدا صلاح دیده باشه مجرد بمونم کاری از دست من برنمیاد

این ملت دهن مارو سرویس کردن خواهر. انگار یه نقصی داریم یا اضافه ایم و ...

کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد را حتما بخونید

اتفاقا دراین باره هم نوشته 

چیکارکنیم شریک زندگی دلخواه خودمون رو پیدا کنیم

عزیزم مشکل مالی خیلی مهمه .. جه دل خوشی میمونه اخه... دوستم از وقتی مستاجر مادرشوهرش شده قرص اعصاب مصرف میکنه میگه عزت نفس تدارم دیگه تو زندگیم دخالت میکنند با شوهرم چندین بار سر خانواده شوهر درگیر شدیم.. قبلا بدی هارو تحمل میکردم میگفتم ماهی یک بار میبینمشون ... ولی الان نمیدونم چیکار کنم باهاشون برخورد میکنم یه جوره برخورد نکنم یه جور دیگه حرمتمون از بین رفته

یکی از اشناها میگه کاش پول داشتم کارخودم و راه مینداختم به جای اینکه اینجا کار کنم ... واقعا محیط کارش حالش و خراب کرده هرچه قدر شوهرش بخواد خوب باشه حس بدی داره به خودش ... نمیتونه لذت ببره از بیپولی شوهرش ناراحته دیگه مهربونیا به چشمش نمیاد شوهرش و بیعرضه میدونه 

الان خیلی از اینقدر روابطشون بد شده خیلی از مشکلاتشون به خاطر پوله..‌

بچه ها خیلی وقتا به پدرو مادر به خاطر بیمولی بیحرمتی میکنند الان شبکه های نجازی اومده مردم بیشتر‌مقایسهمیکنند ... کاری ندارم که نباید اینجوری باشه ولی نطر خیلی از کارشناسا هست.. مقاله های علمیهست که فقر بیپولی اخلاق و از بین میبره...