بستگی به این داره که خانواده همسر قبلیت از شما چه تصویری در ذهن بچه هاتون ساخته اند
ولی خوب دختر احساسی تر هستش
والان که در شرف ازدواجه مطمئنا دوست داره مادرش در کنارش باشه وخواهرم که داره چه بهتره
قبل اینکه مراسم عروسیش برگزار شه بهش نزدیک شو کمکش کن اگه کاری داره راهنمایی میخاد
اگه همیشه حست مخفی کنی واز دور ببینیش به چه دردی میخوره جز اینکه خودتو اذیت میکنی و هیچ جای مهم زندگی دخترت نیستی
زمان میگذره وحسرت روزهای که میتونستی باشی ونبودی میخوری
حست وخواسته ات بیار روی کاغذ از خدا زمان ومکان درست بخواه خودش برات جورش میکنه
بنویس خیلی تاثیر داره نوشتن از همین امشب یا صبح سحر بنویس تمام احساساتت وآنچه که میخای رخ بده
ببخشید شما کدوم منطقه ساکن هستین درخواست دوستی مو قبول کن می‌خوام بهت کمک کنم
ابجی گلم تصمیمت واسه نگهداشتن بچت موجهه ولی حواست باشه مثل من نشی منم اولش فکر کردم کنار میام با اخلاقش ولی نتونستم شرایط من فرق میکرد از اول میدونستم زن داره ولی شما چون مجرده مطمئن شو دختری تو زندگیش نباشه و ب خدایی نکرده بعدها زندگیت بپاشه
چرا جداشدی از شوهراولت ؟
عزیزم حتی عقدم نکنم من بچمو به کسی نمیدم چون رفتم همه کارا رو کردم که خودم قیم بچم بشم ازپدربزرگش گرفتم البته باکلک و به بهونه های مختلف و ۲۰۹تومنی پول دارم و شاید تونستم بابچم مستقل بشم به هرحال برادرشوهرمم مجرده شاید دلش خاس یه روزی عروسی بگیرع برای هچخودش و باکسی که خودش انتهاب میکنه زندگی کنه ن زن داداشش!
