من دوست ندارم خالم مارو قاطی مشکلاتش کنه مامانمم هی میشینه غصه میخوره و گریه میکنه
پسر خالم وقتی عصبی میشه وسایل خونشونو میشکنه
درشون رو با مشت زده رفته تو قهوه سازشونو زده خود کرده
کامپیوترو خورد کرد جلوی ما که مهمون بودیم ددبار لباساشو آتیش زده
و خیلی با خالم بد حرف میزنه دیشب خالم بهش گفته تو آب تانکرو باز گذاشتی به خالم گفته خر نفهم پیش باباش باباشم برا اینکه ذعواشون نشه و پسره خودکشی نکنه چیزی نگفته اونجا ولی غذای پسرشو ریخته بیرون گفته کوفت بخوره ان شالله جنازشو برام بیارن و شدیدا قند و فشارش بالا رفته .و پسرخالم بابت اینکه شامشو ریخته بیرون از دیشب رفته بیروت جواب تلفن کسی رو نمیده ...پسرخالم خیلی آدم طلبکاریه تمام زندگیشونو فروختن براش ماشین و خونه خریدن میگه این ماشین آشغاله خوب نیست
و با این وضعیت زن میخوان براش بگیرن کارگر کارخونست دنبال زن معلم براش میگردن
پسر خالم باباشو پشت سر فحش میده میگه اگه الان من عصبیم چون بچگی کتکم زده بابام و فحش کبده پشت سر به باباش ..میگه اون منو عقده ای کرده با کوچکترین چیزی همه چیو پرتاب میکنه و میشکنه
باباش از اینکه نمیتونه جوابشو بده عصبیه و دایم دعا میکنه بمیره و کل اعضای خانواده ازش متنفرن البته شوهر خالمم یکدنده لجباز هست و عقاید خشک و غیر قابل انعطافی داره