چون خیلی ادامه میده
همیشه با پنبه سر ببر
اشتباه کردی ب شوهرت گفتی
یجورایی درست میگید
ولی یجورایی هم انگار قراره دستی دستی زندگیشو تقدیم کنه ک باد فناه بره . اول جوونی اول زندگی اگ حواسش ب زندگی نباشه افسار زندگی باید سفت نگه داره بعدا میگن خودش بیخیال بود مراقب مردش و زندگیش نبود . شوهرم وقتی ببینه زنش شله راحت میشه میگه منگله نمیفهمه پس برم راحت دوست شم اون اگر حساس بود ب نگاهای خیره شده واکنش نشون میداد وقتی اینجوره پس یعنی حساس نیست و... .
به نظر من باید حد وسط رو بین این دو قضیه انتخاب کنه چون حرف یک عمر زندگیه و خیلییییی حساب شده مراقب زندگیش باشه و از ی مشاور خیلی خوب هم راهنمایی بگیره
توام خیلی عادی با شوهر اون حرف میزدی و مخاطب قرارش میدادی
من مشاورم رفتم اونم مشاور اومد ولی یه جور منطقی حرف میزد ک مشاور ب من کیگفت شاید تو بد برداشت میکنی در حالی ک وقتی میرفتم اتاق میدیدم رو به روی هم وایسادن و بگو بخند بعد اون خانم هم محجبه و.... درحالی ک شوهر منو میدید کم کیموند لباساشم در بیاره منم هی چشم غره رفتم و اون خانم فهمید ک من حساسم و بدتر شد شوهرم هر بحثی میشد پای اونو میکشید وسط طوری شده بود ک مقصر من شده بودم
شوهرم دوس نداره همیشه بهم میگه حد نگه دار باهاشون صمیمی نشو داماد خواهرشوهرمم بشدت هیز خیلی منو نگاه میکرد ولی من اصلا بهش نگاه نکردم رفتم اونور نشستم پشتم بهش شد ولی عروسشون خراب عوضی جلو چشم شوهرم نشسته بود ادعا درمیاورد با چشاش چشم شوهرم میخورد
چیبگم والا خدا ازشون نگذره ک زندگی بقیه رو خراب میکنن حالا مجرد بودن یچیزی ولی متاهللللل رو اصلااا .
ب والله اگ ما بودیم این کارا رو میکردیم چناااان از خدا و کائنات و نمیدونم کارما و شوهر و فک و فامیل و حتی بچه چوبشو میخوردیم ک دیگه پا نمیشدیم .ـ حالااا بقیههه همون هرزه ها روز ب روز پیشرفت میکنن جوون تر میشن خوشحال ترن و...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز