وای باورتون میشه خانواده جاریم پریروز قرار بود یلدایی ببرن خانواده شوهرم اینا ناهار دعوت کردع بودن واسه بیست و پنج نفر ادم یه دونه مرغ کوچیک گذاشته بودن واسه شکم نمیگم جالبش اینجاست که پدر شوهر و مادر شوهرم تو راه برگشت همش میگفتن چقدر تو زحمت افتادنو ریخت و پاش کردن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
واقعا عجیبه .... فقط موندم تو جواب تعریف های مادر شوهر و پدر شوهرت را چی دادی ؟ گفتی انشاالله تشریف بیارید خونه ما برای همه تون یک رون مرغ بپزم تا من هم ریخت و پاش کرده باشم ؟؟؟؟
منم از این جور میزبانی ها زیاد دیدم . جالبش اینجاست که خودشون هم اصرار میکنن که بیان شام و نیان ناراحت میشیم ولی وقتی میری جوری پذیرایی میکنن انگار بدون دعوت رفتی .
من که فکر میکنم هدفشون از این کار اینکه بیان تا بهتون بی احترامی کنیم 😤