2777
2789

روز پر کاری بود از صبح زده بودم بیرون رفتم پست برگشتم ماشینم روشن نمیشد یه جایه خلوت شهر تنها کسی رو دیدم یه آقا کت شلواری شسته رفته خیابون روبرو بود اون داشت نگاه میکرد بهش اشاره کردم تندی پرید اومد خیلی رسمی بهش گفتم ممکنه کمکم کنید اونم چند دیقه ور رفت روشن شد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هنگ کرده بودم چطور تونسته تو این تایم کوتاه شمارمو پیدا کنه اینقد ترسیده بودم که اینقد آدما راحت میتونن به خصوصی ترین اطلاعاتت دسترسی پیدا کنن...تا یه هفته بیرون نرفتم از خونه

خلاصه که فکر کنم خودش تمام اطلاعاتمو درآورده بود که متاهلم و فلان....

و جالبتر از اون فقط پیام داده بود که عذر خواهی کنه که باعث ناراحتیم شده که یه آقا رو فرستادم ماشینمو جابجا کنه

همین ....امروز که تو همون تایم داشتم تو تراس چای می‌خوردم یهو یادم اومد این خاطره رو ...خواستم اینجا ...

باز خوبه وجودش داشت ازت عذرخواهی کرد بخاطر حس ناامنی ک داد.و دیگ هم پیگیرت نشد.

کارش قابل ستایش بوده

کاربری دست دونفره🙂🤗
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز