بعدش چیکار کردید؟ چطوری نسبت بهش بیخیال شدین
شما دیدی ؟؟؟؟ در چه حد بود ؟؟
انقدر افسرده شدم گریه کردم خودمو داغون کردم عاذی شذ
دوست پسر زمان مدرسه خیانت میکرد منم جبران میکردم در حقش کلا رابطه سمّی بود
به نظرم نمیشه بیخیال شد یه حس ناکافی بودن همیشه باهاته
عادی نمیشه فقط اونقدر درد میکشی که سر میشی
بدترین بلاییه که سر آدم میتونه بیاد
باید به درک عمیقی از زندگی برسی که بتونی اهمیت ندی
من دیدم،از پارتنرم هیچی قیدش رو برای همیشه خودم زدم هیچ وقت هم نبخشیدمش بعد از اون انقدر قوی شدم ،فقط رو خودم وقت گذاشتم خودم رو قوی کردم کل گریه من براش ۲ روز بود
بیخیال نتونستم بشم . ولی دیگه از شوهرم نفرت دارم و رفتار خودم باهاش عوض شده . باعث شده کل وجودم تا اخر عمر پر از شک و ابهام بشه ،، دو سه روزه نقشه کشیدم اونو ب شک بندازم. اونم فکر کنه من در حال خیانت هستم . می‌خوام حسی ک دارم رو اونم داشته باشه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز