2777
2789

کل اون دو سال که باهم همکار بودیم و تماس و چت داشتیم و آشنا شدیم برای ازدواج و خواهرشم میدونست.کلی دنبال مصلحتای خودش بود هرموقع نیازمالی داشت من بودم.من باتمام شرایط سختم پاش وایساده بودم خیلی حاشیه داشت و به اکسش پیام میداد.پولمو بزور پس میداد حتی همشو پس نداد خواستگاری هم نیومد.تقصیراتو انداخت گردنم به خواهرش گفتم اونم بهم بی ادبی کرد. بش گفتم خواهرت اینجوری بم میگه. میگه فدای خواهرم بشی دو سال باهات موندم شبیه اکسم نشدی برونمیخوامت و من بایکی تو رابطم. اما من...من یه بارم باش بیرون نرفتم اما اکسش دانشجوی اینجا بود با کل شهر دوست بود.دیشب عقد اکسش بود با یه آقایی که نمیشناسم. 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

خدا همونجا بود که گفته بود رابطه با نامحرم حرومه عزیزمگوش نمیدیم وقتی ضربه میخوریم بازم از خدا طلبکا ...

رابطه با نامحرم؟ خانم ما فقط آشنا شدیم که اخلاقیاتشو بشناسم تا حالا یه بار باهاش بیرون نرفتم

خدا بغلت کرده  بود ولی تو نمی دیدیش چون اصلا اون موقع به یادش نبودی ازش توقع داشتی ولی بهش اعتماد نداشتی .

میگن مجنون یک شب که خسته شده بود گفت:خدایا من دیگه نیستم این تو اینم لیلی که بندته من دیگه از این عشق خسته شدم.

خدا جوابشو داد که:عشق واقعی توی قلبت منم ولی از من بی خبری اگه از اول سراغ خودم می اومدی کاری می کردم صدتا مثل لیلا عاشقت بشن.

واقعا با خودت بشین وفکر کن خدا دقیقا کجای زندگیت بوده.

https://eitaa.com/kodakenazanin

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز