2777
2789

کاش میشد بگم اره

ولی یه عبب بزرگ داره که کنار اومدن باهاش برام عذاب اورده

عیبشم اخلاقی نیست بخاطر همین دلمم براش میسوزه

متاسفانه انرژی مردانه نمیگیرم ازش ولی سعی میکنم اصلا به روش نیارم

ولی بارها و بارها با اشک و گریه از خدا خواستم کاش میتونستم برگردم عقب و باهاش ازدواج نکنم

گفتار درمان هستم.اگه تو تاپیکی به کمکم نیازی بود تگم کنید لطفا☺️

اره برگردم عقب بازم انتخابم همینه

از خواستگارایی ک داشتم بنظرم همسرم خیلی بهتر بود

هرچند اولش هیچی نداشتیم ولی تلاش کردیم

خیلی پستی و بلندی داشتیم الانم ی مشکلی داریم ک از همه کسانی ک میخونن خواهش میکنم ک برامون دعا کنن مشکلمون حل شه

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

نامزدمهبا اینکه میگن بهترین دورانه ولی برا من ب سختی میگذره خیلی تحت فشار روحی روانی و اقتصادی امولی ...

بمونید برا هم تا آخر عمر💚

من به خودم ایمان دارم...

اره معلومههمسرم بهترین مرد دنیاستخوش برخورد و فوق العاده مهربون و دست و دلبازاز قیافشم که نگم براتون ...


همون تعجب کردم از داستان های خر پرواز می‌کنه گاو باور بود 😁😛😜

شوخی میکنم منم همسرم رو برگردم عقب انتخاب میکنم برا من خوبه هر چند خیلی اختلاف اخلاقی داریم با هم ولی باز احساس میکنم با کس دیگه ای ازدواج میکردم طلاق می‌گرفتم و شوهرم بهترین گزینه برام بوده

اره معلومههمسرم بهترین مرد دنیاستخوش برخورد و فوق العاده مهربون و دست و دلبازاز قیافشم که نگم براتون ...

ایشالا یکی عین همینی که گفتی بیاد به زندگیت😂❤️

من به خودم ایمان دارم...

همون تعجب کردم از داستان های خر پرواز می‌کنه گاو باور بود 😁😛😜شوخی میکنم منم همسرم رو برگردم عقب ا ...

عزیزدلم خوشبخت بشید الاهی

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز