یعنی فرقی نمیکنه مخاطب کی باشه؟
حتی اگه اون مخاطب خودش مادرِ مادرمون باشه؟
نه، این راه درستی نیست که به هر قیمتی بخوایم هوای مادرو داشته باشیم، گاهی باید تو گفتار کوتاه اومد تا حرمت حفظ بشه. هواداری که فقط تو گفتار نیست، یه نفر میتونه با بوسیدن دستها یا پیشانی مادرش هم مادرش رو تکریم کنه جلوی بقیه
الان مادربزرگ من خونمون مهمونه، روزای عادی غذامون معمولیه مادرم هم شاغلن، غذامون الحمدلله خوبه اما ما کلا شام رو سبک میخوریم، مثلا اش یا نون پنیر سبزی و املت و...
اما وقتی مادربزرگم میاد مفصل هم نهار هم شام
مادرم صبح تا شب سر پاست بنده خدا
مادربزرگم چیکار میکنن؟ از بیشتر غذاهای مادرم ایراد میگیرن
من میتونم جلوی دهنشونو بگیرما، میتونم یه بار یه حواب کوبنده بگم بهش، ولی خالق من گفته حق این کار رو نداری. گفته درباره پدر و مادر، تو نباید حقتو بگیری، تو باید فقط خوبی کنی
و تو این کار حکمتها و علتهای زیادیه
انسان رشد میکنه، ظرفیتش بیشتر میشه. یعنی این نیکی به پدر مادر نیست در واقع نیکی به خودمونه
یک نفر میگفت داداشم اصلا به مادرم اهمیت نمیده نه حرمتشو نگه میداره نه محبت میکنه، اما من خیلی سعی کردم هواشو داشته باشم، با این حال مادرمم خیلی هوای داداشمو داشت ببشتر از من بهش محبت میکرد. یه مدت خیلی کمردردش عود کرد رفتیم دکتر و دکتر گفت یه مدت باید تو خونه هر روز دو بار ماساژ بدید اونم طولانی
میگفت ببشتر از یک سال کمر مادرمو ماساژ دادم با کمک خدا، اما داداشم حتی یک دفعه هم این کارو نکرد، واقعا ناراحت میشدم
یه بار ماساژ که تموم شد، مادرم دستاشو برد سمت آسمون گفت الهی که دستات برسه به ضریح امام حسین(ع). مدت زیادی نکشید که دعای مادر در حقم مستجاب شد و دستام رسید به ضریح امام حسین(ع) برای اولین بار.
ما یه چیزایی رو نمیبینیم یعنی پشت پرده ها رو، اما خدای ما خوب همه چیو میدونه
تو زندگی همیشه پستی بلندی هست این خاصیت این دنیاست
به قول استاد ع ص مشکلات دنیا کوچک نمیشوند، تو باید بزرگ شوی
و زندگی از اونجایی زیبا و هدفدار میشه که به خدا اعتماد کنیم تو همه زمینه ها
از جمله تو بایدها و نبایدها