دیشب خونه مادرشوهرم مهمون داشتیم ...مهمون از جاریم چایی کمرنگ خواست مشغول بگو بخند جاریم یادش رفت بیاره..بعد خواهرم که جاری منم هست چایی منو داد به مهمون که شرمنده جاریمون یادش رفته بیاره ..حقیقتش من جا خوردم ...اصلا هیچی نگفتم ..بعدش برگشت به من گفت چرا بد نگاه میکنی هیچی نگفتم ...دوباره چایی منو برگردوند و یه چایی دیگه از سینی برداشت داد به مهمونمون..