یاد مادر بزرگه خودم افتادم نذر میکرد بعد میگفت نذر کردم سروین فلان روز آش بپزه
خو نذر میکنی از خودت مایه بذار لعنتی😬🤪
این مادر بزرگا رو باید ۹بذاری دم در بیان ببرن
منکه چن ساله سیفونو کشیدم
هرسال اشک تمساح راه میندازه کاش سروین آشتی بود یلدا میومد خونمون
من هی سکوت کردم ایندفه گفتم مامان بهش بگو همون یه دفه که اناناس و اجیل و همه چی چیدی رومیز برا یلدا
عکسشو گرفتی
بعد نذاشتی لب بزنیم همه رو بردی قاییم کردی
بسه
خدا شاهده نذاشت لب بزنیم
مادر شوهر منم از یه ماه پیش گفت به جاریات گفتم امسال نیان خونه ما. یعنی که یعنی. منم گفتم خونه خودمون می مونیم. بعد پریشب زنگ زده به شوهرم خواهر برادرات می‌خوان بیان مواد بیارم زنت برامون کیک درست کنه. بدون اینکه ما رو هم دعوت کنه
بخدا منم دلم میخواد قطع ارتباط کنم جوری که ن ببینمش نه حتی صداشو بشنوم واقعا ادم سمیه نه فقط برا من فقط با ۲ ۳ نفر خوبه سالمه سالمه ولی هرموقع منو میبینه انتظار داره مثلا من برم برم کارای خونشو بکنم میگه نمیتونم درصورتی که یکی از عمه هام همه کاراشو میکنه ولی به منم غر میزنه اخه مثلا من چیکاره ام از صب تا شب سرکارم حتما شبم برم برای اون که در طول شبانه روز فقط خورده و خوابیده کار کنم تاحالا یه خاطره خوش ازش نداشتم واقعا خودشون خجالت نمیکشن توقع بیجا دارن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز