امشب خونه مادربزرگ شوهرم بودیم همه و موقع شام مادربزرگ شوهرم برداشت گفت هر کی پیش زوجش بشینه بعد شوهرم که از خیلی وقت پیشرفته بود اون سمت نشسته بود برداشت گفت عه ینی من الان باید جا به جا شم؟ چون دور و برش هم پر بودن جا واسه من نبود
بعد من ک داشتم برنجو میاوردم بلند گفتم نه بابا راحت باش همونجا بشین (حس میکنم نباید اینو میگفتم)
بعد عزیزش دوباره تکرار کرد ک اون بلند شد اومد این سمت نشست سری قبلم اینکارو کرده بود من بهش تذکر داده بودم ولی باز تکرار کرد
سری قبلم بقیه بهش تیکه انداختن ک چرا پیش خانومت نمیشینی