مادرشوهرم بیمارستانه
بعد هرشب یکی از بچه هاش میره پیشش میمونه
حالا برادرشوهرم نگ زده به شوهرم که امشب تو نوبت توعه شوهرمم گفته پس امشب میگم مادرزنم بیاد خونمون بمونه تا من بیام بیمارستان
بعد چیزی که هست من نمیتونم شبا تنها بخابم باید حتما یکی پیشم باشه
حالا مادرم زنگ زده که من برام مهمون اومده نمیتونم بیام
شوهرمم به داداشش گف مادر زنم نیومده من امشب نمیام تو امشب برو فردا صب من میام
برادرشوهرمم گفت زنت از چی میترسه درا رو قفل کنه بخابه
الان من چکار کنم شوهرم میگه برو خونه مادرت اخه مادرم مهمون داره خونشون کوچیکه
با خونواده شوهرمم رفت و امد ندارن با من
میمونه پدرشوهرم الان زشت نیست من برم تنها خونه پدرشوهرم باهاش شب بمونم