مامانم مارو دعوت نکرد واسه شب یلدا
برادرشوهرم واسه امشب دعوت کرد که مثلا ما بریم بمونیم فردا رو هم اونجا باشیم.
بعد واسه این که پیش شوهرم بد نشه به مامانم گفتم جریانو که من دوست ندارم دو شب برم اونجا و یه شبشو دعوت کن ما رو
مامانمم مراسم ختم باید میرفت الان زنگ زد که اومدم دارم میرم شام بذارم بیاین خونمون
الان که واقعا هیچ لذتی نداره برام این مهمونی کوفتم شد