2777
2789

دخترا با نظراتتون کمکم کنید

خونوادم هشت ماهه دقیق خونه من نیومدن خونم با خونه خونواده شوهرم تو یه حیاطه

سره اینکه میگن خونواده من دعا میارن دعوا شده اونا هشت ماهه نمیان

حالا بعد کلی مدت مامانم هی میخاد بیاد من نمیزارم ولی امشب گفته میخام برات یلدایی بیارم

یلدایی اولم نیست پارسال تا جون ادمیزاد و طلا برام اوورده بود ولی میگه امسالم میارم

حالا به شوهرم میگم برو میوه بگیر میگه نمیشه بهشون بگی نیان بگو یلدایی رو با همون سیسمونی بیارن

خسته شدم میخام اگه واقعا خونوادمو نزارن بیان ول کنم برم

ننه خودش همش اینجا پلاسه کار نموند سرم نیاره تا تف و فحش و نفرین

چیکار کنم الان بنظرتون

مامان ها✋✋ طاها من مشکل توجه تمرکز و تاخیر کلام داشت.

دو سال برای گفتار درمانی حضوری می‌رفتیم که بی نتیجه بود.😔

تا با خانه رشد که صد تا درمانگر تخصصی گفتار و کار و روانشناس آنلاین هستن آشنا شدم، برای هر مشکلی هم آقای خلیلی بهترین درمانگر رو بهم معرفی کرد. 

این مدت خدا رو شکر پسرم خیلی پیشرفت کرده.🤩🤩

اگه نگران رشد و تربیت فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید.

دلم واسه خانوادت سوخت ==))))

شوهرت چه پرروعه

هر وقت دیدی زیاد تو سایتم یادم بیار که اون من رو نمیخواد :) بگو گوشی رو بذار کنار کسی دوست نداره درست رو بخون :) یه آرزوی موفقیتمون‌ نشه؟🪽🩶

متنفرم ازش و حسم از عشق شده تنفر

تو خودتو ضعیف نشون میدی خیلی باید جدی برخورد کنی سر این موضوع

خیلی فرقه بین کسی که نوک قله به دنیا اومده باکسی که خودش کوه رو بالا رفته تا به قله رسیده‌‌....

اینطوری که نمیشه بازم با شوهرت صحبت کن هرچی نباشه خانوادتن به شوهرت بگو تو خودت خانوادت برات مهم نیستن؟ منم مثل تو خودشو جای تو بزاره و درکت کنه و اگه زندگی تون خوبه اصلا درست نیست خونه زندگیتو ول کنی شاید یه زمانی باز پشیمون بشی

دیگه ببین دل من چه خبره تازه هشت ماهه باردارم هیچ وقت درکم نکرد

حیف که بارداری
باید باردار نمیبودی
ول میکردی میرفتی
چیه همش چالش تو زندگی همش نا ارومی 

برای من؛ برای کسی که تا آخرین لحظه برای من جنگید:)

وا چرا خانوادت نیان شوهرت چه قدر پرروعه نگفتی بهش ینی خانواده من حق ندارن بیان خونه دخترشون؟چرا جدا ...

شوهرم جدا نمیشه

همش اونا دخالت میکنن

ننش همش یادش میده بخدا هشت ماهه نیومدن ففط یه بار اوایل بارداری هوس ترشک میکردم بابام یه ظرف بزرگ ترشک و میوه گرفت خودشم اومد بعدش که رفت فرداش مادرشوهرم جوجه داشت اونارو با مرگ موش کشت بعد الکی گفت دعا اووردن اینطوری شده

به آقاتون بفرمایید من دیگه نمیخوام با ننت زندگی کنم برو خونه بگیر من زیر بوته به عمل نیومدم

میخام اگه کلا نزاره خونوادم بیان جمع کنم برم خودش بمونه و ننش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

مکث کوتاه

11aye | 14 ساعت پیش