داستانش طولانیه من تا الان حس نمیکردم دارم خودمو با این کار کوچیک میکنم ولی الان با دیدن تامیک قبلی فهمیدم با این کارم انگار دارم اعتماد بنفسمو له میکنممم
اینجوریه که چند سال پیش تولد یکی از فامیلام(پسره) رفته بودم که اونجا اکسمو دیدم اصلا شبیه دوستاش نبود کلا بچه مثبتو یه حالت افسرده داشت بعد من خیلی برام عجیب بود که یکی تو اون جمع ساکت باشه
بلاخره آشنا شدیم باهم ولی به عنوان دوست عادی اصلت از این پسرا نبود که با دخترا اوکی بشه وضعیت خوبی از نظر مالی داشت ولی عاطفی نه از طرف خانوادش
بلاخره ما باهم رل زدیم و من اولین پارتنرش بودم(نگین که شاید گولت زد و اینا من خودم از همه شکاک ترم تا قبل من با هیچکس نبود)
بعد انقدر بهم وابسته شده بودیم که کسی درسش مهم ترین چیزش بود داشت از دانشگاه تهران انتقالی میگرفت بیاد شهر من یه دانشگاهی که نسبت به دانشگاع خودش خیلی داغون بود
بعد منم دیدم خیلی داره تو زندگی هردوتامون تاثیر میزاره دیگه گفتم کات کنیم خیلیم برای هردومون سخت بود و کلی ماجرا پیش اومد
حالا هرسال تولدمو تبریک میگه منم چون تا الان همیشه تولدمو تبریک گفت بهش میگفتم
الان تو تاپیک قبلیم گفتن که خودتو خار میکنی تبریک بگو و...
چیکارکنم؟تبریک نگم؟
ببخشید خیلییی طولانی شد کسیو نداشتم که باهاش صحبت کنم🥲