2777
2789
عنوان

مادرم اینا رستوران دارن

376 بازدید | 27 پست

یه رستوران کوچیک دارن 

من شوهرم راننده ی اوناست سر ماه باهاش سرویس هارو حساب میکنن 

یه بار خواهرم زنگ زد ۶۰ هزار بیشتر حساب کردین 

درحالیکه که وقتی حساب کردیم اونا اشتباه کرده بودن 

ولی خاله م و داییم دارن خونه میسازن 

مادرم یواشکی برای خودشون و کارگرا غذا مجانی میفرسته 

امروز بهش گفتم من دخترتم شاغلم دوتا بچه دارم همش مریضن یه بار نگفتی بیا دخترم یکم غذا ببر نمیرسی غذا درست کنی 

ولی هر چند‌وقت یه بار ده پرس غذا برای کارگرای خاهر بردارات میفرستی 

میگه مال خودمه رنج خودمه تو گوه میخوری دخالت کنی 

خدایی تا کی من اولویت آخرم برای مادرم 

اللهم صلی علی محمد و آل محمد

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بعضی پدر مادرت خیلی بدردنخور شدن در حالیکه خودشون پدر مادرشون تکیه گاهشون بوده

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید
از کجا پی بردی؟

دقیقا ب همین فکر میکردم😂😂😂

zendegi_jawaherپیج اینستا داستان زندگی جواهر دختری که تو دهه شصت با مرد وحشی ازدواج میکنه با وجود علاقه به همسایشون اونو به عقد مردی چند برابر سنش در میارن و تو سن چهارده سالگی مجبور به ازدواجش میکنن چون پدر مادرش فوت شده بودن و زنداداشش فقط میخواست ازش خلاص بشه داستان قشنگیه امیدوارم بخونید و لذت ببرید

پدرومادرم با اینکه وضع مالیشون خوبه و رسم جهازم داریم ولی توی دو سال نامزدیم یه چوب کبریتم برام نخرید پسردوست و فرق بزارن.الانم اومدم خونش شب سرد میشه دو تا پتو نمیده.یبار خودم دوتا پتو برداشتم صبح یکیشو برداشته بود گذاشت توی کمد و شعله بخاریم کم کرد 

بعضی پدر مادرت خیلی بدردنخور شدن در حالیکه خودشون پدر مادرشون تکیه گاهشون بوده

من مادرم اصلا خانواده ش دوستش نداشتن و همش تردش میکردن 

منو پسر خالم عاشق هم بودیم ولی خالم به پسرش گفته بود خاهرش ینی مادر من دیونس اصلا دوست ندارم وصلت کنید 

الان مادر من میره یواشکی برای کارگرای اونا غذا میفرسته

اللهم صلی علی محمد و آل محمد

سعی کن کمتر بری و بیای تا ارامش داشته باشی.بعضی مادرا همینن مادر من فقط پسردوسته زندگیشو همش داد به پسرش بعد از ما انتظار داره 

❣اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج❣برای سلامتی و ظهور آقا امام زمان (عج)صلوات بفرستین🌹
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز