2777
2789
عنوان

بنظرتون کار خوبی کردم نرفتم کمک مادرشوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 358 بازدید | 24 پست

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

اینها کلفت میخان نه عروسی 

اسیی بد عادتش دادی

 """"زندگی یک دورغ مسخره بود ..... هیچ کس واقعا وجود نداشت ‌‌‌‌."""..-------یک ضرب المثل آفریقایی هست که میگه ::" امید وارم زمانی که مرگ میاد به سراغت  زنده پیدات کنه -----{¤■□♡گاهی خورد شدن استخوان هایم را  زیر بار زندگی های نکرده ام احساس میکنم ♡¤■□} ●●○بزرگ ترین گناهی که یک  انسان میتواند مرتکب شود ...  من مرتکب شده ام  .. خوشبخت نبوده ام بگذار بهمن یخ زده نسیان ... مرا درکام خود فرو ببرد ، نابود کند ;;بی شفقی 《《♤♤●●○ (بادبادک تنها همان قدر از آسمان سهم می برد که نخش به او اجازه دهد. اما خود را با خیال در زمین نبودن آرام میکند نگذار هیچ نخی به تو وصل باشد .نخ ها لایق عروسک های خیمه شب بازی هستند و بس .... ) ""چه میدونم"" .... منم اولین باره دارم زندگی میکنم ..............🖤🖤من اگر نیکم و بد تو برو خود را باش ... هر چه انسان تر باشی زخم ها عمیق تر=/ خواهد بود ... هر چه بیشتر دوست بداریم بیشتر  غصه خواهیم داشت...٪^ا نمیدانم چرا ؛*هرگز جسد انهایی که میگفتند بی تو میمیرم پیدا نشد ... اینجا در دنیایی من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارندو گریه میکنند.. گاهی رد بعضی از زخم ها باید توی وجودت بمونه تا دوباره تکرارش نکنی🥀🥀  

بازم خدارو شکر خانواده شوهر من نه یلدا میگیرن، نه عید ، نه هیچکدوم از تولدهاشون

فقط دوست دارن بگن ما خیلی گرم و صمیمی هستیم اونم فقط جلوی دیگران

موقعی کمک کن که خودت بخوای 

من یه سری دعوتی داشتن و رفتم خونشون، بخدا قسم کمرم بریییید عقد بودم روم نمیشد حرف بزنم 

خواهر شوهرم نشست بچه شو بغل کرد 

مادر شوهرمم نشست به حرف زدن، زن عموش می‌گفت عروس بیا بشین خسته شدی ، مادر شوهرم یه نگاهی میکرد می‌گفت بیا بشین دوباره شروع میکرد حرف زدن

باور کن سه هیچ از همه جلویی

مشکل اینه که با همین اوضاع شوهر من دنبال اینه مثلا روز اول عید بره خونه مامانش

یا مثلاً سیزده بدر با کی بریم بیرون، پارسال که روز سیزده بدر جنگ شد که برادر بی همه چیزش اومد درب باغ دنبالش و دعوامون شد که برادرت چی میخواد اینجا ، آقا بهش برخورد

حالا خودش سیزده بدر یا هیچ جا نمیرن، یا با ۴ تا پیرمرد و پیر زن میرم تو زمین‌ها کشاورزی یه بدبختی میشینن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز