خیلی استرس میگرفتم خیلی و بهم فشار میومد
ولی جمع میکردم و مرور و میرفتم سرجلسه برگه هارو پر میکردم یه برگه هم اضافی میگرفتم
بچه ها فکر میکردن من از اول ترم میخونم و ب اصطلاح خرخونم هیچکس باور نمیکرد شب امتحانی ام
یک روز قبل امتحان مینشستم پای کتاب یا جزوه و تا تمومش نمیکردم پا نمیشدم بکوب میخوندم
بامداد امتحان هم مرور میکردم