من الان باید پاشم برم خونه مادر شوهر میخواستم روز مادر ی چیزی براش بخرم واقعا اصلا از صبح که بلند شدم دل آشوبه ای اومده تو وجودم که نگوو نمیدونم چی بگیرم اصلا حال ندارم بلند شم میخواستم دوش بگیرم حتی حوصله ندارم برم صبحونه بخورم دوساعته که بیدارم . دیشب استرس اینو گرفته بودم که جی بپوشم هیچی بهم نمیاد از بس لاغرم .. بعدش من تو عقدم واقعا کلافم. خانواده خودم رفتن مسافرت منم امشب که برم. فردا شوهرم خونه نیس سرکار شیفته. اگر شب بخوام برم خونمون میگن نرو تنهایی بنظرتون چیکار کنم استرس گرفتم