پدرم از بچگیم دنبال خوش گذرانی و رفیق بازی بود یادمه جلوی مدرسه مست کرده میومد دنبالمون ...از بچگی شاید حسرت خیلی چیزها توی دلمون موند یه لباس شیک...بگذریم خیلی چیز ها ،حتی بخاطر شرایط نامساعد خونه تصمیم گرفتم ازدواج کنم به هرقیمتی...حالا گذشت و توان جسمانیش جوریکه نمیتونه کار کنه و خرج خانواده رو در بیاره از این بابت همیشه هر وقت کم میاره دستش رو جلوی ما دراز میکنه و ازم پول میخواد ،در ماه شاید چند بار پیش بیاد این قضیه...از این موضوع کلافه ام و از طرفی نمیخوام ناراحتش کنم و احساس عذاب وجدان میگیرم بخاطر خدا کمکش میکنم ولی بعضی وقتها منم شرایط کمک کردن ندارم و استرس مشکلاتشون رو میگیرم ...کوچکترین محبتی هم نداره نسبت بهم هروقت زنگ میزنه بهم میدونم که بخاطر پوله و گرنه هیچ تماسی نیست ،بهشون راه حل میدم برای حل مشکلاتشون گوش نمیکنن و شانه خالی میکنن ،شما بگید من چکار کنم؟
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
من باشم باهاشون صحبت میکنم میگم دو ماه کمکتون میکنم بعدش دیگه کمک نمیکنم این دو ماه رو وقت دارین خودتون رو جمع و جور کنین هرچقدرم پدرتون ضعیف باشه از حرفات مشخصه توان کار سبک رو داره دستشو به ی کار بند کن هیچ وقت بهش پول نده فقط ماهی دوسه بار برنج و حبوبات و....براشون بخر
بگم دلت نمیاد عمل کنی والی خودت بهتر من میدونی کار درست چیهوالدین سمی با عذاب وجدان فرزندشونو کنترل ...
میدونم اتفاقا مطالعه ام زیاده اما واقعا نمیدونم تو شرایط میتونی درک کنی یا نه ،نمیشه بکَنی بندازی دور،خانوادتن بهرحال من خودم کمترین ارتباط رو دارم ولی بازم ته دل دوست داشتن و احساس مسئولیت هست
من باشم باهاشون صحبت میکنم میگم دو ماه کمکتون میکنم بعدش دیگه کمک نمیکنم این دو ماه رو وقت دارین خود ...
یه طرز فکر فوق العاده غلط که هیج جوره قابل تغییر نیست دارن !میگم یه شغل سبک مثل منشی گری کار کن میگه بعد این سن برم حرف مردمو بشنوم منشی شم ؟!میگه تو روحیه ام نیست ...میگم باباجان نمیشه که با گرفتاری زندگی کنین قبول نمیکنه
یه طرز فکر فوق العاده غلط که هیج جوره قابل تغییر نیست دارن !میگم یه شغل سبک مثل منشی گری کار کن میگه ...
اگه اینطوره من باشم کمک نمیکنم فقط به لباس و نیاز شخصی خواهر برادر یا مادرم اونم در حد معقول میرسم هفته ای یکی دو بار غذای خوب درست میکنم دعوتشون میکنم یا براشون میبرم خیلی هم جدی میگم یک ریال کمک نمیکنم نهایت یک بار دلخور میشن