خاله پدر شوهرم دو هفته پیش فوت کرد
خانواده شوهرم نمیتونستن بیان چون خونه خودشون رفت آمد بود
منو همسرم تقدیم و دوتا شهر دیگه نزدیک ۲۰ روزه همون ندیدیم 😑😬
قرار بود یلدا بیاد پیشم
هرچی گفتم گفت چشم 😍🥺
گفتم بیا دنبالم من میام اونجا گفت هر وقت میخوای بگو میام دنبالت
گفتم نه تو بیا گفت چشم
دیدم خانواده میگن رشته اونا باید بیان تو میخوای بری رسمه یلدایی بیارن و... 😂
دوباره به شوهرم گفتم نه تو باید مامانت اینا رو بیاری
رفته بود بحث کرده بود با باباش که بالای بریم تازه عروسه دورش باشیم بخاطر من دورش بگردم خودش ب ابراتیش زد خانوادش راضی کنه بیان
رفتن واسم خرید طلا و تدارکات یلدایی آوردن
باباش قهر کرده بود من نمیام
بخاطر همین شوهرم گفت آماده باش شب توهم همراهمون برگرد چند روز پیشمون باش
حالا دیشب پیام داده بابامم راضی شده بیاد
دیگه تو ماشین جا ندارن من برم 😐😂
پدرشوهرمم ماشین ندارم
شوهرمم برا اینکه برسونتشون مجبوره برگرده
خیلی ناراحتم 😬🥺
میدونم خودم گفتم بیارسون اما دلمم میخواست باهاشون برگردم
میدونمم اگر برگرده فردا پسفرداش مجبوره یا خودش بیاد بمونه یا بیاد دنبالم
خدایی خوب خانواده ای نصیبم شده منو دوست دارن احترامم دارن همسرم همیشه بهم محبت میکنه بخاطرم با خانوادش بگو مگوکرد که زن من واجبه باید بریم دیدنش
و... رفته کلی خرید کرده
اما نمیدونم دلم گرفته چرا 🙁