شوهرم همیشه ی خدا تو قیافس
منم خسته شدم از این نازو اداهاش
منم رفتم توی قیافه و کم محلی
از وقتی منم اینطوری شدم یکم دستوپاشو جم کرده مراعات میکنه انگاری از اینکه مثل قبل دوروبرش نیستم ناراحته دوست داره با یکم خر کردنم بشم همون آدم قبلی اونم بشه همون قیافه بگیره