بچها طولانیه ولی مجبورم چون بدم میاد ناقص بگم که درست برداشت نشه شوهر من خیلی تو رانندگی بد دهنه و یه ماه پیشا نزدیک خونمون با یه موتوری بحثش شد موتوری اومد و جلو ماشین شوهرم پیچید موتورشا پخش زمین کرد و خودشا انداخت زمین البته از نظر من و من میگفتم این میخواد کاری کنه با دعوا شوهرم پیاده شه و درگیری و به پولی بابت دیه بگیره ولی شوهرم میگفت چون بارون اومده بود زمین لیز بود و این خودش خورد رو زمین با موتورش البته شایدم برخورد ماشین شوهرم با اون باعث افتادنشون بشه خلاصه اومد که به سمت ما حمله کنه من به شوهرم گفتم برو فقط برو واینستا و شوهرم به خاطر من رفت چون میدونم اگر اینو نمیگفتم میخواست پیاده شه و یقه به یقه خلاصه من از اون روز خیلی ذهنم درگیره که این شخص انتقامی نگیره از من و اسیب به من نزنه من صبحا یه روز درمیون کلاس میرم و اونجا یه جای خیلی خلوته اون تایم با ماشینم خیلی میترسم و جوری که من اصلا چهارشنبه ها از اون موقع به بعد خیلی جالبه که رغبت نمیکنم کلاس برم نمیدونم چرا امروز دلو زدم دریا نشستم تو ماشین البته از ترس زیادم یه هفته ای نرفته بودم ولی قبلش فقط روزای فرد میرفتم خلاصه اومدم از پارکینگ در بیارم دیدم یه پسر جوون با ماسک و کلاه دم در وایستاده و از پشت نرده های در داره با گوشیش فیلم میگیره از ماشین و پارکینگ چون پارکینگ ما در به حیاطه کاملا توش مشخصه از لابه لا میله ها خیلی ترسیدم و دیدم بعد چند ثانیه خودشو مخفی کرد ولی باز داشت فیلم میگرفت خیلی بهم ریختم به زور خودم رو رسوندم به مقصر و با ترس رفتم و اومدم الان دیگه اصلا دلم نمیخواد برم بیرون تنها به بابا و مامانم گفتم اونا هم نگران شدن ولی شوهرم اصلا عین خیالش نیست تورو خدااا بهم بگید چیکار کنم دارم دیوانه میشم ماشین جهنم به خودم اسیب نزنه یکی رو اجیر نکنه تورو خدا بگید من حساس شدم چه اقدامی بکنم