یکی از فامیلای دورمون هست من زیاد ارتباط نداریم و زیاد همو نمیبینیم. مثلا محرم اینا همو ببینیم نهایتا. نمیدونم چرا همش حس میکنم این همونیه ک قرارع در اینده باهاش ازدواج میکنم. این حس دوسال خوردع ای دارم. نمیدونم واقن چی میشه اخرش. حسی هم ندارم بهش. مثلا خاستکار هم دارم تا قبل ابنکه طرفو ببینیم مطمعنم کاملا این ب سرانجام نمیرسع خاستگاری و دقیقا همونطور میشه. البته خیلی جاهام حسم غلطه مثلا یبار مطمعن بودم برای ی قرعه کشی اسمم درمیاد و درنیامذ😂 ولی تااین حد طولانی تاحالا سابقه نداشته و فا.ل هم گرفتم اینا همه همینو میگن.هرچن فا.ل درست نیست ولی همچی خواست خداست ولی ب عنوان نشونه و راهنمایی میگیرم همین درمیامدن. نمیدونم واقن چی میشه. شما تاحالا از لین قبیل حس ها داشتبن چی شد اخرش؟
منم از نوجونی حس میکردم یکی از پسرخاله هام یه جوریه حسم بهش مث اون یکیا نیس
تا اینکه اخیرا خواستگاری کرد ازم
* هیچ وقت هیج علاقه ای بهش نداشتم و ندارم و کلااا با ازدواج فامیلی مخالفم اما اون حسه از اول بود باهام
شاید بشه گف حس ششم
حتما بهش میرسی
آره نوجوون بودم خداروشکر نرسیدیم بهم
اینا تلقین شیطانه به نظرم...
سعی کن جدی به خواستگارات فکر کنی. یهو اون طرف می‌ره ازدواج می‌کنه خیلی ضربه میخوری
علم
غیب همینه دقیقا
من همسرم ۷ یا ۸ سال قبل اینکه بیاد خواستگاریم و قبل از اینکه ببینمش و بشناسمش فقیط یه بار اسمشو دیدم یه جایی نوشته شده بود دانش اموز بود اون موقع منم دانش اموز بودم فهمیدم همسرم میشه و اخرش هم شد اوو موقع حتی روحش از من هم خبر نداشت
هرسال تو باغ پدربزرگم جمع می‌شدیم واسه پخت نذری هرسال به ذوق اون میرفتم
حتی یه نگاه کردنش هم برام جالب بود
اونم فهمیده بود
ولی نمیتونست باهام مستقیم حرف بزنه
پدر بزرگم که فوت کرد دیگه نرفتیم باغ
اونم همسایه باغ پدربزرگم اینا بود
بعد سالها دیدم چه قیافه اش بد شده بود
با خودم گفتم من از چی این خوشم میومد 🤦♀️
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز