خانما من خیلی تنهام. خانوادمم آنچنان ازم حمایت نمیکنن. خیانت دیدم و قلبم هزار تیکه ست. با بدبختی زندگیمو جمع و جور کردم. تازه امسال ماشین آنچنانی گرفتیم. تازه سال دیگه خونه ۳ خوابی ک پیش خرید کردیم بهمون تحویل میدن. و تو این زندگی دخترمم هست. ی مقدارم از خود شوهر نامردم گرفتم خودم مستقل شدم.
واقعا سختمه باهاش زندگی کنم خیلی اذیتم دلم محبت عمیق میخاد. دلم صداقت میخاد ولی دیگ هیچوقت نمیتونم بهش اعتماد کنم.
اگه برم شرایط مالیم خانوادم اوضاع جامعه اطرافیان و همه اینا هست مهمتر از همه دوری دخترم ک نمیتونم با خودم ببرم
عوضش شاید دیگ این کمبود محبتو نداشته باشم. دیگ هرروز منتظر فاجعه نیستم. هرروز فکرنمیکنم من دوس داشتنی نیستم. یا الان شوهرم کجاست و چیکارمیکنه
ولی اگه بمونم تا ابد حسرت ی عشق ب دلم میمونه. نمیدونم شایدم چندسال دیگ درست شد ک بعید میدونم
الان از لحاظ مالی اوکیم. دخترم پیشمه. خانوادش خیلی ارتباط خوبی باهام دارن محترمن. کاری بهم نداره خسیس و بددل و شکاک نیست. هرکاری داشته باشم انجام میده. و ظاهرا هم باهام خوبه. ولی نمیدونم اون بیرون چ خبره!
شما بودین کدومو انتخاب میکردین؟