2777
2789
عنوان

کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 179648 بازدید | 1990 پست
یبار یکی داشت ساندیس می‌خورد اینقدر نگاش کردم بنده خدا نصفشو داد بهم دلش سوخت واسم اونم همسن خودم بو ...

منم راستش یکی از همسایه هامون ی دختر داشت اسمش مریم بود با مادربزرگش زندگی می‌کرد پدر و مادرش طلاق گرفته بودن صبح تاشب خونشون تنها بود مادر بزرگش نظافت میرفت 

ینی بگم دوسه سالی تمام خوراکی های منو اون می‌گرفت 

دلم خیلی براش تنگ شده خیلی دوست خوبی بود هرچی میخرید دوتا می‌گرفت برا خودم و خودش

عزیزم محکم باش مهم الانته

انقدر تحقیر و خورد شدم که وقتی تو یه جمعی قرار میگیرم فکر می کنم از همه پایین ترم با اینکه ممکنه از هر نظر از افراد اون جمع هم بالا تر باشم

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

انقدر تحقیر و خورد شدم که وقتی تو یه جمعی قرار میگیرم فکر می کنم از همه پایین ترم با اینکه ممکنه از ...

منم همینم  تو فامیل خصوصا اعتمادبنفسه دیگه ضعیف داغون ولی محکم باش  وگرنه زود شکسته میشی فدات بشم

زندگی یک شور است زندگی 

بله نظر منم همینه آلان به نظرم توی ۹۰ درصد خونه ها غذای خوب پیدا میشه من یادمه یه بار۱۴ روز روغن ندا ...

کاش قشنگ و خدا پسندانه کمکتون کرده بود  

لایک نکنید .توروخدا 
اثراتش هست تو ناخوداگاه ادمه ولی من محکم بودن و انتخاب کردم ضعیف باشی از پا در میایی

اره عزیزم محکم باش حسرت فایده نداره 

الان اوضاع خوبه؟؟

چو ایران نباشد تن من مباد 🇮🇷❤

من هم ضعیف بودیم‌هم خانوادم‌مخصوصاااا مادرم به سدت سلیطه بیفرهنگ وحشی بددهن وسواسی در حد بیماری فحاش بی ابرو و بسیار بی ادب و نمکنشناس بود 

به پدرم خیانت میکرد💔💔💔

پدرم به رحمت خدا رفته  

مادرم هیییییچ پولی بهمون نمیداد خرج نمیکرد با کفشهای یوراخ به زور مارو از مدرسه میکشید بیرون‌میبرد شهر دیگه مهمونی خونه خالم برا بچه های خالم‌کباب میخرید چون خالم احازه میداد بیشتر تو‌خونش بمونه و بتونه با مردا بچرخه اشغااالللل 

😡😡😡😡😡من خیلییی درسخون بودم ولی مادرم‌جایزه هامو اتیش میزد 

میکفت‌کثیفن 

همیشه لباس کهنه بقیه تنمون بود تا ۱۷ سالگی که رفتم دانشگاه تو سلف برای اولین بار دیدم قیمه و قورمه سبزی چه رنگیه 

نمیدونستم سس سوسی کالباس فسنجون پیتزا ساندویچ چجوریه 

وقتایم‌که پول داشتیم مامانم نمیداد خرج کنیم خیلی ظالم بود 

به خدا تمام دبیرستان و‌راهنمایی با یه کاپشن‌کهنه تاناکورا گذروندم دانشگاه که رفتم هررررررچی خاهش کردم‌قهر کردم پول نداد کاپشن بخرم تو زمستون وحشتناک سرد با یه کت بهاره مسخره که روش پولکدوزی پیرزنی بود رفتم دانشگاه مقنعمو‌مینداختم روش کسی متوجه نشه تا اینکه یه دختر پولدار یه کاپشن بهم داد اونم دخترا فهمیدن و هی پچ پچ ...

تو هوای سرد لباس گرم نداشتم بپوشم تمام بدنم یخ میزد سرمایی هم بودم. تو خونمون آب نداشتیم چون بابام پمپ نمیخرید. خونمون پر از موش بود جونورهای دیگه بود. تمام فامیل تحقیرمون میکردن چندیدن سال سقف خونمون چکه میکرد کار می کردم تا وسایل مدرسه ام رو بخرم خونمون پر از نم بود سیب زمینی زیاد تو زندگیم خوردم از استرس ریزش موی شدید گرفته بودم پدر مادرم هر روز دعوا و کتک کاری داشتن انقدر کشیدم که هزار بار طلب مرگ از خدا رو خواستم ولی گفت فعلا باید بری تازه اول بدبختیاته

یبار یکی داشت ساندیس می‌خورد اینقدر نگاش کردم بنده خدا نصفشو داد بهم دلش سوخت واسم اونم همسن خودم بو ...

چقدمن نارحتم واسه شما .خداخیرش بده خورایشو به شماهم داده 🥺

لایک نکنید .توروخدا 

یه شوهر خاله داشتم هروقت میومد خونمون در فریزرو باز میکرد ببینه چی داریم چی نداریم متنفر بودم از اینکارش و هرگز یادم نمیره 

داشتم چون فوت کرد دیگه نیست ولی چطور روش میشد !!!!!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز