2777
2789
عنوان

کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 194892 بازدید | 2159 پست

منم یه بی‌پول بدون لباس بودم😂

ولی همه‌ی زورمو زدم یه شوهر پولدار پیدا کنم که البته خدا خیلی کمکم کرد از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون بیشتر وقتا خوراکی بچه، هارو کش می رفتم چون حتی صبحونه نداشتیم بخورم یا ظهرها مامانم یه کوفتم درست نمیکرد رفتیم خونه بخوریم

الانم همه چی دارم جز سلامت روان که روزی چندتا آرامبخش میخورم به شکرانه‌ی پدر مادر بی فکر که فقط به فکر سک س و زاییدن بودن


نه تو آنی که همانی نه من آنم که تو دانی

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

ماهم هیچکدوم تربیت وروان سالمی نداشتیم کاش پدرومادرایی فاقد صلاحیت بچه دار نشن گند میزنن به چندنسل و ...

همه از فقز مالی و فرهنگیه چنین نسلی  تربیت میشه مجردی عزیزم 

زندگی یک شور است زندگی 

همسایمون درخت انار داشت اصلا نمیچید میزاشت خشک بشه بریزه بچه بودم رفتم چیدم نگو منو دیده بعددها بزرگ ...

این فامیلای ماهم از وضعمون خبر داشتن اونا وضعشون توپ بود 

چند بار تو دعوا های که بحث میکردیم مارو کم زدن گفتن شمارو کسی آدم حساب نمیکنه چون ندار بودیم منظورش این بود 

الانم که ازدواج کردیم مارو به همین چشم میبینن

ما تو یه خونه ۴۰ متری زندگی میکردیم اجاق گاز نداشتیم یه گاز سه شعله که رو زمین گذاشته بودیم انقدر از وضع زندگیمون خجالت میکشیدم اصلا دوست نداشتم کسی بیاد خونمون آب میشدم از حس شرمندگی با اینکه بچه بودما تولد دوستم پیرهن مامانمو پوشیدم همیشه آرزو داشتم مبل داشته باشیم بزرگترین آرزوی من داشتن یه دست مبل بود ولی حتی مبلم تو اون سگ دونی جا نمیشد خونه مال براردم بود اونم هر روز میومد سر مامانم داد میزد خونه منو خالی کن تا اینکه ۱۶ سالم بود رفتم سرکار خیلی سختی کشیدم حتی کرایه رفت و ب گشت به خونه رو جمع میکردم پیاده میرفتم میومدم پول تاکسی ندم پشت هم هی قرعه کشی میذاشتم خلاصه من موفق شدم اولین خونه رو بخرم تو سن ۲۱ سالگی یه خونه ۷۰ متری با مادرم رفتیم اونجا تمام چیزایی که آرزوم بود خریدم بعد چند سال یه خونه تو پایین شهر خریدم دوباره یکی دیگه جای خوب شهر خدا رو شکر اوضاع خیلی بهتر شد 

یبار ب معلم گفتم نت ندارم پول نداشتم بخرم

بریم شاد بقیه بچه ها فهمیدن و کلی مسخرم کردن

خداجونم بغلم کن🍃❤️ من همونم که صدبار توبه شکستم و بازم برگشتم و تو پذیرفتیم💙 صبور باش که اعجاز صبر، هم یعقوب به وصل یار رسانید هم زلیخا را 

میدونی از این وضعیت بدتر چیه؟

داشته باشی ولی خرج نکنی:) و حسرت به دل بمونی:)

عاشق کتابِ «قرآن» «مثنوی و معنوی» «دیوان شعر شهریار» «گلستان سعدی» «داستان های هزار و یک شب» «شاهنامه» «نهج البلاغه»                                               عاشق شخصیتِ «امام علی(ع)» «کوروش بزرگ» «دکتر الهی قمشه ای» «مجتبی شکوری» «کاکاوند» «اردشیر رستمی»    عاشقِ «تاریخ ایران» «تخت جمشید،پارسه» «پاسارگاد» «نقش رستم»                                                              خداوندا شکر بابت آنچه از سرِ لطف دادی، و آنچه از سر حکمت ندادی🌸                                                          باشد که سرزمینمان از جهالت، غم، خرافات و خشکسالی به دور باشد🌸
ماهم هیچکدوم تربیت وروان سالمی نداشتیم کاش پدرومادرایی فاقد صلاحیت بچه دار نشن گند میزنن به چندنسل و ...

مامان منم میشینه منو با دخترای فامیل ک همش میرن خونه باباشون هفته ای می‌مونن میگن میخندن مقایسه میونه

دیگه نمیگه اونا با وضع مالی پایین هم هرچی داشتن جهیزیه دادن اما بابای من با اون همه مال و منال مث گداها جهاز خرید...


خودم یه بچه دارم و حاظر نیستم دوتا بشه ک شاید فرق بزارن بینشون در این حد این تروما بزرگ شده واسم...


خیلی دلم شکسته و با بزرگ تر شدن و مامان شدن و... هم درست نشد

منم با دوتا از دوستام از جوب خوراکی برمیداشتیم میخوردیم

یه درختی هست بهش میگن کنار میوهاش ریزه من میرفتم اونارو تو جدولای پراز لجن جمع میکردم با یه چوپ  چندبار میشستم هم خودم میخوردم هم به زن باردار همسایه میدادم طفلی ویار داشت یوقتایی بجاش بهم تخمه میداد یبار دید ک از جدول درمیارم دیگه نگرفت ازم مبادله کالا به کالامم دوام نداشت 😂😂

خیلی سخته ،الان حداقلا رو دارم ولی بازم دلم شکسته ،از خودم از زندگی متنفرم

اگه تنت سالمه وبیماریه خاصی نداری بدون خوشبختی من بچگیمو تو فقر گزروندم والان مجرد ۴۰ساله بابیماریهای زیادم فقربچگیم قشنگ نبود ولی سلامتی بود الان آرزوی مرگ دارم بیماری خیلی بده

ما تو یه خونه ۴۰ متری زندگی میکردیم اجاق گاز نداشتیم یه گاز سه شعله که رو زمین گذاشته بودیم انقدر از ...

خدا بیشترش کنه دختر خوش قلب و با شعور

نه تو آنی که همانی نه من آنم که تو دانی
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز