بگین دورهم بخندیم🤭
من خیلی سوتی دادم
والا سراپا سوتی هستیم ما
آدم دست و پای خودشو گم میکنه حتی یه سیتی ساده رو هم نمیتونه درست درمون بگیره دستش
با ترس و لرز و استرس
خنده دار نبود هیچی همش حرص خوردن بود
داشتم چای میاوردم چادر ول کردم سینی رو گرفتم موقع رفتن سمت داماد چادر رو با زد افتاد چند قدم بدون چادر رفتم بعد سینی رو گذاشتم وسط جمعیت رو زمین چادر پوشیدم دوبارهسینی برداشتم 😂
شب خواستگاری نذاشتند باهم حرف بزنیم گفتند چون هردوتاتون راضی اید نیاز به این چیزا نیس
ما سنتی ازدواج کردیم. تاشب خاستگاری باهم صحبت نکردیم. وقتی رفتیم تو اتاق برای صحبت باهم راجب سیزده بدر هم صحبت کردیم😂😂😂 انقد طولانی شد همه گفتن دست بزنیم اینا بیان بیرون
من موقع خداحافظی با مادرشوهرم که گفت ببخشید مزاحم شدیم گفتم مزاخمید خواهش میکنم
چون زیاد بودن ترسیدم مامانم چایی برد
بعد باز برای داماد خواستم چایی ببرم چون باهم دوست بودیم از قبل و راحت بودیم یهو از تو دهنم در رفت گفتم خوووو بردار دیگه ناز میکنه یهو جمع ساکت شد همه را زل زدن بهمون🤣🤣 فقط خواهر شوهرم میدونست چخبره
روز خاستگاریم خواستم مثلا سنت شکنی کنم گفتم من اصلا چای نمیارم بجاش نوشابه مشکی بردم😇😁
ما چون سالها دوس بودیم کلی ذوق داشتم بریم تو اتاق و 2 تایی بگیم بخندیم ک یهو مادرشوهرم گفت شما سالها فرصت حرف زدن داشتین دیگه اتاق نمیخواد و همه چی مبارکه و همه دست زدن و من و شوهرمم هنگ بودیم😐
آخه کلی برنامه داشتیم واسه تو اتاق😐
خودم بگم یبار خواستم خانومانه ظرف و اینا بیارم سه بار اون شب ظرف از دستم افتاد شکست آبروم رفت😂😂
طرف اومد رفتیم تو اتاق سنگامون وا بکنیم بعد لاغر مردنی قیافه هم نداشت دیدم نشست اینا شروع کرد خب من زن ایندم نباید تنها بره بیرون نباید دوست داشته باشه قبل شام دسر درست کنه بخاه بره بازار باخودم باشه😕چادر هم سر کنه گفت شما چی گفتم فک نمیکنید توقع هاتون زیاد بالاس گفت خیر گفتم 😂برو تو ایینه نگاه خودت کن بعد بیا این حرفا بگو بلند شدم زدم از اتاق زدم بیرون همینجور مونده بود😐 دیه اومدبیرون یکم نشستن رفتن د پشت سرش نگاه نکرد🤣🤣
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
58 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز