دوست کثافتم با اون دندونای زردش اون روز پیش کراشم ضایع بازی در اورد

خدایااااا از روز اول دانشگاه تا الان بهم چسبیدع ول بکن هم نیستش من اصلا حال و حوصله رفاقت و اینکارو رو با کسی ندارم دلم میخواد تنها باشم و اصلاا با کسی تو دانشگاه نباشم و دنبال حاشیه نباشمم بعد این دخترهه خسیسس که اینهمهه هر سری خوراکی میبرم دانشگاه بهش تعارف میکنم بخورهه زورش میادد یک بارر یکی از خوراکی هاش رو الکی تعارف هم بهم کنه چسبیده بهم ول کنم نیست بخدااا هر سری کلی خوراکی میبرمم تا نگیرههه از دستم ول کنش نیستم انوقتت هر سری خوراکی درمیاره جلو چشممم میخوره تعارف نمیکنهه یا یهه خیلی پیتزاا میارهه جلو چشمم میخوره باز نمیگه دختره نگام میکنه بهش تعارف کنم هیچوقتتتتت هم دندوناش رو نمیشورهه من خبر مرگم ادم وسواسی و بد دلی ام اینم که همیشهه میخنده هر 32 تا دندوناشو نمایش میزاره بخدا نگام به دندوناش میفته دلم پیچ میزنهه حالم بد میشهه اینقدرر کثیف و زردهه که قشنگ یکک لایهه کلفت رو دندوناش بستهه همشمم میره دستشویی دانشگاه من بدم میادد چطوری اخه دستشویی میکنه هر نیم ساعت نیم ساعت میره دستشویی بخدا دست میزنه بهم چندشم میشه اون روز تنها تو سالن نشسته بودم منتظر بودم انتراک کلاسم تموم شه اومد کنارم نشستت کراشم همون لحظهه داشتت میومدش سریعع یه نگاه ضایع بهش انداخت و شروع کرد هر هر خندیدن حتی کراشمم متوجه شد بخدا من هرچقدر سعی میکنم ضایع بازی درنیارمم این بیشتر منو رسوا میکنه اون روز دلم میخواست از پنجره دانشکده پرتش کنم پایین حتی کراشمم فهمیدد خدایا منو بکششش اه باز یادم اومد