خواهرم رفته بود مطب دکتر شمارشو میخواست بده به منشی پسره هم اونجا نشسته بوده وقتی این شماره رو به منشی می گفته که وقت بگیره اونم شمارشو برداشته و همونجا بهش پیام داده
خواهرم خیر سرش میخواست وقت بگیره چند ساعت دیگه بره تا نوبتش بشه همونجا نشسته بوده تو مطب با پسره حرف میزده!
الان شوهرشه!