من روز عروسیم همه داشتن از لباس و آرایشم تعریف میکردن خواهرم میگفت واااای منو یادتون رفته هنوز که هنوزه رو دست تور و لباس من نیومده همه ی آرایشگاه انگشت به دهن آرایشم مونده بودم( خواهرم شش هفت سال قبل از من ازدواج کرده بود و واقعا به زمان خودش عالی بود ولی چشم دیدن تعریف از من رو نداشت)
برای نامزدیم هم به مامانم میگفت چرا میخوای بری لباس واسش بخری ، لباس عقد منو بهش بپوشون( لباسی که شیش هفت سال پیش خریده بوده)