چون ستاره عاشق سهراب بود و همه میدونستند
ولی سهراب محترمانه بهش گفت که من نمیخوام
و ستاره هم دید سهراب نمیخواد با یکی دیگه ازدواج کرد
روز عروسی ستاره سهراب هم میخواست بیاد برادر ستاره نمیزاشت و ستاره میگفت بزار بیاد و داشت سهراب رو صدا میزد که یهو از بالا پرت شد پایین و فوت کرد
و واقعا هم سهراب مقصر نبود