2777
2789
عنوان

نگهداری از دوقلو های جاری

2368 بازدید | 160 پست

سلام وقتتون بخیر

من و همسرم چندین ساله ازدواج کردیم 

اختلافات جزئی داریم ولی به طور کلی همدیگه رو دوست داریم.

من ساکن شهرستانم و خونه من و همسرمم شهرستان هست.

دانشجوی دانشگاه دولتی مقطع ارشد هستم و در مرکز استان که یه ساعت تا شهر خودمون داره درس میخونم.

اینجا خوابگاهی نیستم و خونه مادرم میمونم.

دو الی سه روز نهایتا در هفته کلاس دارم.

باقی اوقات هفته رو میرم شهرستان پیش شوهرم.

هیچ مشکلیم با این قضیه شوهرم یا مادرم ندارن و استقبالم میکنن از درس خوندنم.

خونه برادر شوهرمم بغل خونه مادرمه.

برادر شوهرم دوقلوی دختر داره که کلاس سوم هستن و تقریبا ۱۰ سالشونه.دو قلو ها اصلا و ابدا خونه تنها نمیمونن بدون بزرگتر.هم پدرشون و هم مادرشون شاغل هستن.

روزای برفی یا روزایی که به هر دلیلی مدرسشون تعطبل میشه به من زنگ میزنن بیا بچه هارو نگه دار.

اونجا که میرم باید ظرف بشورم،غذا درست کنم.بچه هام نگه دارم.با وجود اینکه خودم کلی درس و کار دارم.

قبلا که کارشناسی بودم کل هفته رو کلاس داشتم و دو روز میرفتم شهرستان پیش همسرم.چون پنج شنبه ها تعطیل بودن بچه های جاریم میگفت نرو شهرستان بچه های مارو نگه دار!

حتی روز تولدم هم که پنج شنبه بود گفتن نرو پیش شوهرت بیا بچه های مارو نگه دار!

ولی اخه من فقط دو روز در هفته وقت داشتم که پیش شوهرم باشم و خونه رو تمیز کنم و ...

همونم نگهم میداشتن!

این وسط بگم ۲۵ سالم هست.

برادر شوهرم چون وضع مالیشون خوب هست کمک مالی زیاد به همسرم میکنه.خودمونم اصلا وضعمون بد نیست.خونه خوب و ماشین خوب داریم ولی برادر شوهرم دو لول بالاتر از ما هست.

شوهرمم کمک های غیر مالی زیاد به برادر شوهرم میکنه کلا رابطه حسنه دارن و برادرا پشت همن و خانواده متحدی هستن.

جاریمم واقعا مهربان و با ادبه و هیچ مشکلی با هم جز این مورد نداریم.

شوهرم برای همین با وجود اینکه واقعاااا دوست داره پیشش باشم میگه برو از بچه های برادرم مراقبت کن.

حدود ۶ ماه هست که به جای اینکه من برم پیش بچه های برادر شوهرم،مادر شوهرم برای یه روز(پنج شنبه ها) از شهرستان میاد مشهد با کمردردش تا از بچه های جاریم مراقبت کنه.

بچه هاشم ماشالله دوقلو هستن و ۱۰ ساله و بیش فعالن و واقعاااا اذیت میکنن.

این هفته تعطیل شده به خاطر سرما دانشگاه ها و مدارس و شوهرم انتظار داره من هر دو روز از ساعت ۶ صبح تا ۴ عصر برم خونه جاریم و بچه هاشو نگه دارم.

من هم درس دارم،پایان نامه دارم و بچه هاش واقعااااا اذیتم میکنن.

چجوری بگم دوست ندارم برم که کسی ناراحت نشه؟

ضمن اینکه بچه هاش بزرگن! ۱۰ سالشونه و تک و تنهام ک نیستن دوقلوان! و تو آپارتمان زندگی میکنن مشکلی بود میتونن از همسایه کمک بخوان.

به خدا هر وقت دانشگاه ها تعطیل میشه من به جای اینکه خوشحال باشم ناراحتم🥲که باید برم پرستاری بچه هایی رو بکنم که به بلوغ رسیدن

راه ها به دلیل سرما بستس و مادر شوهرم نتونسته بیاد

منم نتونستم برم شهرستان.

لطفا راهنماییم کنین




باباجان خب بگو کار دارم نمیتونم بیام، همینی که اینجا گفتی درس و پایان نامت، چی میشه مثلا تهش؟ ناراحت میشن؟ خب بشن. وضعش که خوبه برا بچه هاش پرستار بگیره. مگه کلفت گیر آوردن آخه 

شب را نوشیده‌ام و بر این شاخه‌های شکسته می‌گریم.مرا تنها گذار؛ای چشم تب‌دار سرگردان،مرا با رنج "بودن" تنها گذار.

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

دوستان من واقعا دوست ندارم فردا و پس فردا از ۶ صبح تا ۴ عصر بچه های بیش فعال جاریمو که ۱۰ سالشونه و دوقلوان و تنها نیستن تو خونه نگه دارم.

پرستار بچه هم گرفته بودن یه مدت اما فراری شد

انقدر اذیت دارن اینا😭

بگین چیکار کنم؟که کسی ناراحت نشه.

بار ها شده من سرماخورده بودم تب داشتم

یا پریود بودم حتی دانشگاهمم نتونستم برم یا کار اداری داشتم با این وجود برادر شوهرم گفته بیا خونه ما بچه هارو نگه دار بعدا کارتو انجام بده.

میرم اونجا درست کردن غذا و شستن ظروفم با منه!

وقتی که من نیستم بچه هاشو میاره خونه مادرم که مادرم بچه هاشو نگه داره!

میدونم برای اون هم شاید این وضعیت خوشایند نیست که منت اینو اونو بکشه.

ولی تا وقتی در شرایطی قرار نگیره که مجبور نباشه،بچه ها رو به تنهایی موندن عادت نمیده.

هرکسی مسئول نگهداری بچه های خودشه و دیگران مسئول نیستن.

چرا اینقدر ساده اید؟

به نظرت چیکار کنم؟

دوست ندارم کسی ناراحت بشه

توقع دارن من برم

یا نرم بچه هاشو میاره خونه مامانم

انقدر شر و شیطونن بچه هاش چون بیش فعالی دارن رنگ دیوار خونه مامانمو بردن یه سری

تمام گلای کفشای مامانمو کندن😭

مستقیم حرفتو بزن ، بخدا اکر نگی ازت تشکر نمیکنن بلکه توقع هم دارن

چند بار تاکید کردم کار اداری دارم

کار درسی دارم

نرم به شوهرم زیر آب میزنن که کسی نیست و ما ناچاریم و تو این وضعیت زنت نیاد مجبوره مادرمون از شهرستان بیاد بچه هارو نگه داره و ...

کلا حرف نه نمیفمن!


باباجان خب بگو کار دارم نمیتونم بیام، همینی که اینجا گفتی درس و پایان نامت، چی میشه مثلا تهش؟ ناراحت ...

ببین طبیعیه بچه کلاس سوم دوقلو خونه آپارتمانی بگه من میترسم و ...

تا تنهاشون میزارن جیغ میزنن و...

لوس کردن بچه هاشونو

من کلاس سوم بودم خونه رو من میچرخوندم

ببین طبیعیه بچه کلاس سوم دوقلو خونه آپارتمانی بگه من میترسم و ...تا تنهاشون میزارن جیغ میزنن و...لوس ...

خب بگو من نمیرسم بیام. مامانمم نمیتونه نگهداری کنه، یه پرستار دیگه پیدا کنید من که تا ابد اینجا نیستم 😐

بابا ساده نباش دارن ازت استفاده میکنن فقط 

شب را نوشیده‌ام و بر این شاخه‌های شکسته می‌گریم.مرا تنها گذار؛ای چشم تب‌دار سرگردان،مرا با رنج "بودن" تنها گذار.
به نظرت چیکار کنم؟دوست ندارم کسی ناراحت بشهتوقع دارن من برمیا نرم بچه هاشو میاره خونه مامانمانقدر شر ...

چرا اینقدر ناراحتی اونا براتون مهمه؟در نهایت احترام دیگه قبول نکنید،مادرتون هم وقتی بچه ها رو میارن غر بزنه ،بهشون بگه حوصله ندارم و...،حتی به خود بچه ها هم مادرتون غر بزنه،بچه های الان باهوشن اگه ببینن خونه مادر شما بهشون سخت میگذره و هی اطرافیان بهشون تذکر میدن دیگه نمیان    

بزارین غر بزنم🥲بچه کلاس سوم دیگه بزرگ شده

چه بسا ۲ تا باشن!

تنهای تنها که نبست

بعدشم من خودم به شخصه بچه نمیارم چون نمیخوام مسئولیت نگهداریش به گردن کسی باشه!

میدونم وقت ندارم که نگهدارم بچه رو،پس نمیارم

جاری من فقط ۲۰ میلیارد زمین ارث رسیده بهش

با این وجود میره سر کار چون نیاز داره چند ساعت از محیط بچه ها و خونه دور باشه!انقدر اذیت دارن

چطور خودش نمیتونه بچه هاشو تحمل کنه و نره سر کار با ماهی ۱۰ تومن حقوق ولی من باید برم نگه دارم بچه هاشو؟

نرم زنگ میزنن به شوهرم که کسی نیست و بچه ها میترسن و اضطراب جدایی دارن و ...

خب ب ه من چه؟😭

خب بگو من نمیرسم بیام. مامانمم نمیتونه نگهداری کنه، یه پرستار دیگه پیدا کنید من که تا ابد اینجا نیست ...

قشنگگگگگ سو استفاده میکنن

چی بگم بهشون محترمانه باشه؟

مادرمم سپردم بگه کار اداری دارم و نیستم خونه و ...


چرا اینقدر ناراحتی اونا براتون مهمه؟در نهایت احترام دیگه قبول نکنید،مادرتون هم وقتی بچه ها رو میارن ...

همینکارو میکنم

چشم

متاسفانه من قدرت نه‌گفتن ندارم

چندین بار شوهرمو تنبیه کردم و گفتم هر هفته ای که برم خونه برادرت دیگه نمیام پیشت

فقط حرفش اینه شرمندم و برادرم راه حل دیگه ای نداره و...

جاریم هم میخواد مرخصی نگیره هم میخواد بچه هاش تنها نباشن هم سر کار بره هم غذاشو یکی درست کنه

من خونه مادرم انقدر درگیر پایان ناممم از اتاق بیرون نمیام

چه برسه کار خونه

قشنگگگگگ سو استفاده میکننچی بگم بهشون محترمانه باشه؟مادرمم سپردم بگه کار اداری دارم و نیستم خونه و . ...

این شکلی بگو مثلا به خانومش

ببخشید عزیزم من تا الانم بخاطر اینکه کارام و درسام سبک بود میتونستم مراقبت کنم ولی الان حجم کارام چند برابره و مثل قبل نیست شرایطشو ندارم که بیام همینو بگو 

شب را نوشیده‌ام و بر این شاخه‌های شکسته می‌گریم.مرا تنها گذار؛ای چشم تب‌دار سرگردان،مرا با رنج "بودن" تنها گذار.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

درآمد شبکه

tala2323 | 29 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز