😂😂😂
وای یاد یه خاطره افتادم یکی اینجا تعریف میکرد که حامله بوده خونه مادرشوهرش مونده بوده نصفه شب دردش میگیره یهو میره در اتاق پدرشوهر و مادرشوهر و باز میکنه و با اون صحنه رو به رو میشه😂😑
ولی من خودمم خیلی متوجه شدم چون خونمون کوچیک بود مامانمم هی میومد چک کنه که خواب باشیم منم که بد خواااب فقط چشمام بسته بود اما صداها میومد دیگه
هععیی😑