این حرف همسرت باعث میشه ادم به بقیه ی حرفاش شک کنه ،چون همین دو شب پیش دعواتون سر این بود که خجالت میکشید تو با اون لباسا بری باهاش،ولی بهرحال قدم مثبتی بود اما نباید باعث شه که نرم بشی و از خواستت کوتاه بیای
من از خوشحالی اشک تو چشمام جمع شده🥲❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
اخرش قبول نکردم گفتم من برنمیگردم تو اون خونه اونجا خونه من نیست و ... مادرت هر لحظه میاد خاله‌ت اونجا اون مدلی با من حرف زد و..
گفت فقط یک سال و نیم تحمل کن ولی اگر نمیتونی فکراتو بکن بهم بگو خونه میگیرم
در مورد دخالت ماددشم گفتم. گفت من دوست دارم حرف بزنم خالی شم وقتی زنگ‌میزنم به تو تو بی حوصله جوابمو میدی غمگینی و . نمیتونم پیش تو خودم رو خالی کنم و اعصابت رو بیشتر خورد کنم. تقصیر و انداخت گردن من
استارتر یک سوال در مورد خاله شوهرت دارم.
احیانا خاله شوهرت دختر مجرد نداره؟؟؟
بچه ها کلا از دست خودم ناراحتم احساس میکنم به اندازه کافی جدی نبودم همه چیز رو نگفتم
بعد گفت بهم بوس بده مقاومت نکردم. اعصابم خورد شد. الان جدی نمیگره
راستش من خیلی استرس اینو داشتم که همسرت ازین زندگی سرد شده باشه یا بریده باشه
ولی خدارو شکر خیلی حرفای خوبی ازت شنیدم
خدارو شکر همسرت همونطوری مثل قبل دوستت داره
همه چیز خیلی خوب میشه و درست میشه مطمئن باش
خیلی خیلی خوشحال شدم واسه اقدامی که همسرت کرد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز