2777
2789
عنوان

به شوهرم عمل ندادن

| مشاهده متن کامل بحث + 57014 بازدید | 1502 پست
دقیقا این حرفو من گفته بودم که همه باتوجه به زندگی و شرایط خودشون نظر میدن چرا اینو گفتم؟بخاطر اینکه ...

دقیقا منم نظرم اینه برگردن خونه خودشون چون اون خونه مال شوهرشه حالا هرکی خریده باشه در نهایت بنام شوهرشه یعنی مال خودشونه  برگرده با یه سری از شرایط ک پدر مادرش کمتر بیان ک خود شوهرشم اوکیه با این موضوع با بیان کردنش مشکل نداره   مادرشوهره ام ک داره میره ۷ ماه کلا  یک سال و سه ماهم میخوان تهران باشن  اصن بنظر من جابه جایی عقلانی نیست چون دارن چیزیو ک واسه خودشونه میگن مال ما نیست اون خاله پیرزنم کلی خوشحال میشه ک کاری کردم دختره دمش و بزاره رو کولش 

اتفاقا باید برگرده و اگ قبلا خودشو صابخونه نمیدونس کاملا بدونه  دیگ نزاره خاله رنگ خونش و ببینه   

بنظرم دفه بعد شوهرت گفت برگرد با کلی منت برگرد که من بخاطر تو از خیر جابه جایی گذشتم نخواستم تو شرایط بحرانی کارت یه تنش و درگیری برات ایجاد کنم و شرط بزار ک خانوادت رفت امدشون کمتر بشه   الانم بنظرم تا شوهرت شرایطش اوکیه برگرد رو رابطتون کار کن دوباره به قول خودت قدرت و دست خودت بگیر شوهرت و بکش طرف خودت 

اینم حتما بگو ک دیگ هر مشکلی بینتون بود خودتون باید حل کنید نباید کار به خانوادش بکشه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بچه ها شوهرم صبح اومد جلو در خونمون، حلیم اورده بود زنگ زد گفت اگر نیای زنگ خونه رو میزنم برای اینکه ...

عزیزم راست میگن در خوش بینانه ترین حالت یه ماهه پیدا کنید شما اگه تصمیمتون جدی باشه خونه میگیرید برگرد خونتون باهم بگردید.میترسی شوهرت بزنه زیر حرفش؟

ما سعی می کنیم نظراتی بدیم که بهتون کمک کنه ولی در نهایت خودتون بهتر  میدونید ولی دوماهه که خیلی تلاش کردید رابطتون درست بشه ولی همش سرد و گرم میشد الان که همسرتون تلاش میکنه یجوری رفتار کنید که رابطتتون برگرده به قبلا و خوب بشه

دقیقا منم نظرم اینه برگردن خونه خودشون چون اون خونه مال شوهرشه حالا هرکی خریده باشه در نهایت بنام شو ...

اره به اسم خودشه از خونه خودشون چرا باید برن ، شوهرش گفته ۳دنگشم میزنم به نامت میتونه قبول کنه در کنارش پولاشون جمع کنن بگردن یه خونه بخرن برای آیندشون

عزیزم راست میگن در خوش بینانه ترین حالت یه ماهه پیدا کنید شما اگه تصمیمتون جدی باشه خونه میگیرید برگ ...

به نظر منم رابطه اسی اونقدر اسیب دیده هست 


که بهتره اسی زیاد ناز نکنه 

ولی خب مادرشوهره تهران زیاد میاد باید یه جای دیگه داشته باشن برا موندن 

ترحیحا خونه خواهرشوهرو از رهن دربیارن یا هر چیزی


چقدر روابط پیچیدن واقعا

به نظر منم رابطه اسی اونقدر اسیب دیده هست که بهتره اسی زیاد ناز نکنه ولی خب مادرشوهره تهران زیاد میا ...

اره باید رابطه رو ترمیم کنن به دوری و قهر و بی محلی نگذره.

شوهرش گفته زیاد خوشم نمیاد بیان بهشون میگه زیاد نیان،مادرشوهرش ۷ماه میخواد بره پیش خواهرشوهرش و اصلا ایران نیست زمان خوبیه

بچه ها شوهرم صبح اومد جلو در خونمون، حلیم اورده بود زنگ زد گفت اگر نیای زنگ خونه رو میزنم برای اینکه ...

عزیزم، وقتی همسرت میاد پیشت و هی شما اونو پسش میزنی، اونو زده میکنی و خسته میشه و دیگه ممکنه بعدش تلاشی نکنه. برگردید خونتون تا یه خونه ی جدید پیدا کنین واقعا پیدا کردن خونه نه کار یه نفره و نه کار یه روز دو روزه. خود همسرتم کارش زیاده شیفت داره و فلان و اینا از طرف دیگه هم شما قهری از طرف دیگه باید دنبال خونه بگرده خب هرکی باشه ممکنه یهو رها کنه

خدا ببخشه منو خواستم اون موقع قامت ببندم یاد یک حرفی افتادم گفتم بیام بگم باز یادم رفت الان یادم امد. به همسرتون حتما تاکید کن نره مسایلو کف دست دوست صمیمیش بذاره حتی کلی گوییش رو هم نگه جزییات که میدونم نمیگه. چون دوستش با دوست شما در حال اشنایی هستند. باز همون دوست صمیمی هم ازدواج کردند براتون شاخ نشن 

به زیباییت نناز به تبی بند است ؛ به مالت نناز به شبی بند است. با خدا باش پادشاهی کن، بی حیا باش هر چه خواهی کن. تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی باشد.زمین گرده و محاله رفتاری که با دیگران کردی کسی  سرت نیاره.عاشق خدا و ۱۴ معصوم هستم. دنیا فانی ست

شاید از دید بعضی ها خانم اشتباه کرده یا حتی حماقت کرده که به خاطر یه لیوان زندگیشو نابود کرده اما بر ...

چقدررر دقیق و کامل مثال زدین و توضیح دادین👌🏻👌🏻👌🏻

دقیقا بحث سر ارزشها و تفاوت ها و شرایط متفاوت آدمهاست،

همین اتفاقات کوچیک کوچیک که به چشم مسئله ی خاصی هم نیست ولی دست میذاره رو ارزشی که اسمش توجه و احترامه، یه روز آدم صبرش تموم میشه و خشمش فوران میکنه و باعث جدایی میشه.

من فکر میکنم شان و منزلت یه انسان خیلیی بالاتر از اینه که وسط خونش چنین رفتاری باهاش بشه! حالا ممکنه من شرایط مالی و اجتماعیم و خانوادگیم در حدی باشه که بدونم اگر شرطی بذارم و انجام نشه و اگر اگر یک هزاارم درصد کارم به جدایی برسه دنیا برام به آخر نمیرسه، ممکنه به قول شما یه نفر حتی واسه یه جفت جوراب اونقدر وابسته ی همسرش باشه که اصلا اولویتش این چیزا نباشه و تلاشش باشه که هر جوری که زندگیش حفظ شه،

ایشون هم جایگاهشو داره، هم شرایط مالیشو داره، هم قلبش شکسته و هم واقعا همسرش و زندگیش رو دوست داره.همسرش هم دشمن خونیش که نیست!! توی یکی از پیامهام هم بهشون گفتم که راه ترمیم یه رابطه حرف زدنه! اینکه همه ی راه های ارتباطی رو آدم ببنده و توقع داشته باشه مشکل حل شه خواسته ی خیالیه! من میتونم روی خواسته ام مصمم باشم، ولی کنارش توی حرف زدن و رفتارم منعطف باشم! طرف ببینه من رابطه و زندگیمو دوست دارم، دوست دارم برگردم به زندگیم ولی از این اتفاقات پی در پی و شرایطی که پیش اومده خسته شدم، ناراحتم و رنجیدم، چرا نباید همسر من قدمی برای من برداره؟! اگر قرار نیست توی این موقعیت ازم دفاع کنه و اصلا باشه! من قبول میکنم که شوکه شده،تحت تاثیر اون دایره ی احترام و ساپورت مالی ای که میشه توان بیان اعتراض نداره، اگر نمیتونه وقتی که از خونه رفت، توی خلوت خودش صرفا فقط با مسیج دادن سعی کنه باهام حرف بزنه و آرومم کنه، به خدا که آدم از یه سنی به بعد یه چیزایی رو میتونه مستقل از خانواده و با عقل و قلب خودش انجام بده! اینم باشه، حس کرده الان موقعیتش نیست، من دقیقا کی و کجا قراره تو زندگیم احساس کنم که حمایت و پشتیبانی همسرمو دارم؟

برادرم رزیدنتی یه رشته که به سختی و جو مزخرفی که داره معروفه رو به تازگی تموم کرد، انتخاب اولش هم بود، من با تمااام سختی ها و فشارهایی که به ناحق داره به رزیدنتا وارد میشه آشنام، با اتفاقاتی که توی این محیط میفته،با لولینگ شدیدی که هست، با سوییساید هایی که حتی اعلام هم نمیشه! شرایط بعد از سال دو استیبل تر میشه، قطعا و حتماااا که حمایت خانواده رو میطلبه واسه دووم اوردن تو این محیط، ولی واقعا وجود یه نفر که حمایتت کنه، باهات همراه باشه، بهت دلگرمی بده، باهات حرف بزنه و امید بده، واسه ی اون آدم "کافیه"! قرار نیست طرف مقابل تمام زندگیش و خواسته هاشو وقف تو کنه که از این مرحله بگذری

آهوانه تمام کارهایی که به عنوان همسر یه رزیدنت در توانش بوده رو انجام داده، یه جاهایی حتی بیشتر از چیزی که باید! 

قدرانی خیلی مهمه، اینکه هرازگاهی به یکی یادآوری کنی من حواسم هست داری واسم چه کارهایی انجام میدی و جبران میکنم

قدرانی در وجود یه آدم نرمال و سالم بهش این دلگرمی رو میده که بذار بیشتر حمایتش کنم

ولی در حال حاضر خانواده ی همسر ایشون چشمشونو بستن روی این زحمات! حتی همسرشون! البته که همسر ایشون چون جسارت اینو نداره که بپذیره من اشتباه کردم و برای همین مسائل رو میپیچونه و میگه من یادم نیست چرا باهات ازدواج کردم و برو جدا شو و کم محلی میکنه و در حالیکه قلبا این احساسو نداره، همسرشو دوست داره و دوریش اذیتش میکنه، و اگر نگران شکسته شدن اون وجه ی پسر خوب و بدون خطا و مبادی آداب و بدون اشتباه قبل از ازدواج در نگاه خانواده و همسرش نبود شاید اصلا به اینجاها نمیرسید، مشکلشو خودش با همسرش بدون دخالت خانواده حل میکرد.

خونه ای کوچیکتر، توی یه منطقه ی پایین تر، ولی وقتی حریمش حفظ بشه، هر کسی اجازه ی دخالت و اظهار نظر نداشته باشه، حرفای خونه و اتفاقاتش از در خونه بیرون نره، مسافرت داخلی و بدون منت، ماشین پایینتر که من همش استرس اینو نداشته باشم روش یه خش بیفته به صد نفر باید جواب پس بدم، بسیار بسیااار با ارزشتره وقتی میدونم شاید الان نه، ولی پنج سال دیگه همه ی اینا رو با پول خودم و آرامش و بدون منت میتونم داشته باشم، کیفیت زندگی و آرامشم توی این ۵ سال بسیار ارزشمندتر از رفاهیه که دائما بخوان منت بزارن سرم، توی خونه ی خودم بهم یه هفته مهلت بدن که فکر یه جا واسه رفتن باشم.

باهاتون موافقم خانم دکتر، ما صرفا دیدگاه خودمون رو بیان میکنیم و همه ی ما قلبا آرزو داریم که مشکلشون اصولی و ریشه ای حل شه، نه جوری که ۶ ماه دیگه، یک سال دیگه، ده سال دیگه سر باز کنه. و مطمئنم ایشون انقدر توانایی و آگاهی دارن که بتونن با توجه به شرایطشون بهترین تصمیم رو بگیرن❤️

دقیقا این حرفو من گفته بودم که همه باتوجه به زندگی و شرایط خودشون نظر میدن چرا اینو گفتم؟بخاطر اینکه ...

بله صحبت شما درسته

منتها یه فرقی وجود داره که شما این حرف رو از سمت خانواده ی خودتون شنیدید، قلبتون شکسته، ارتباطتتون رو قطع کردید و زندگیتون رو محکم حفظ کردید👌🏻درست ترین کاری که باید انجام میشده

ایشون هم مدت هاست ارتباطشون رو بخاطر حفظ زندگیشون با خانواده ی خودشون کمرنگ کردن، کمک هاشونو محدود کردن، تایمی که باهاشون میگذرونن رو محدود کردن، تماس هاشون و...

ولی الان این حرف رو از سمت خانواده ی همسرشون شنیدن در حالیکه همسرشون هیچ حمایتی ازشون انجام نداده! قبل از این ماجراها هم همسرشون یکبار ایشونو تهدید به جدایی کردن، توی این مدت بارها ایشونو در موقعیتی قرار دادن که مجبور به مقایسه ی خودش با بقیه شده، تغییرات هر چند مثبت و سازنده ولی در جهت ترس از اینکه این رابطه از بین نره انجام دادن، بار ها و بارها عمیقا وجودشون ناراحت بوده ولی سعی کردن همسرشون خوشحال باشه

به نظرتون الان وقتش نیست که همسرشون هم از ایشون حمایت کنه؟! این حمایت الزاما عوض کردن خونه نیست، آیا همسر ایشون میتونه قول بده و این قول رو "عملی" کنه که توی همین خونه کسی نمیتونه بهت توهین کنه؟ میتونه توی همین خونه جلوی رفت و آمدهای سر زده ی خونوادشو بگیره؟ میتونه بهش اونقدر حس امنیت رو بده که دیگه تحت هیچ شرایطی واسش مهلت تعیین نمیکنه که از خونه بره؟ ( این حرف رو همسر ایشون زده، در حالیکه هیییچ لزومی به بیان کردنش نبود!) میتونستن بگن من فعلا میرم، حالا اصلا به اشتباه چنین حرفی زدن، میتونن بهش این اطمینان رو بدن که دیگه این اتفاق توی هر بحث و دعوایی نمیفته؟ 

اگر واقعا میتونه، چرا که نه؟ برگرده تو همین خونه و زندگیش رو بکنه، ولی اگر قراره این اتفافات دوباره تکرار شه اونی که آسیب میبینه و خرد میشه ایشونه! گذشت کردن و حرف نزدن شاید یه جاهایی کمک کنه، ولی یه جاهایی دیگه واقعا فضیلت نیست! و عین حماقته

خانواده ی همسرشون اینجوری نیستن که بگن ما داریم میایم که اینا بتونن حتی بگن ما مسافرتیم! درو باز میکنن میان تو! به بهانه های مختلف! چیزی به اسم حریم زندگی شخصی واسه ی اینا نگه نداشتن! 

تعریفشون هم اینه که خونه ی خودمونه! من با شما موافقم که خونه ایشون و همسرشونه، ولی ایشون نمیتونن اونا رو از خونه بیرون کنن که، آیا همسرشون واقعا اونقدر اقتدار و توانایی داره که محترمانه این رفت و آمدها رو مدیریت کنه؟

مشکل خاله و مادرشون و چرت و پرت هاشون نیست، این زندگی حداقل در چند ماه گذشته اینجوری نبوده که یکی بیاد یه حرفی بزنه و ایشون صرفا بخاطر اون آدم و حرفش قهر کنه و از خونه بره! مشکل یه سری رفتار و حمایتهایی هست که ایشون باید از سمت همسرشون داشته باشه که هر کسی نتونه دهنشو باز کنه، چه یکی مثل ستاره باشه، چه خالش! نباید اکس ایشون تهدیدی واسه زندکی الان آهوانه باشه

آدم میتونه خاله و مادر شوهر رو جوری نادید بگیره که انگار اصلا وجود ندارن، ولی به شرط اینکه از سمت همسرش تمام قد حمایت شه،

همه ی پدر مادر ها نگران بچه هاشون میشن، همه ی پدر مادرا از جون واسه بچه هاشون مایه میذارن، ولی چه موقع قراره یاد بگیرن و اجازه بدن که مشکلی رو خود بچه ها حل کنن؟ کی قراره مسئولیت پذیری یادشون بدن؟ چرا باید بخاطر نگرانی از وضعیت بچشون برگردن به همسرش بگن اینا رو از تو و خانوادت یاد گرفته؟ چرا نباید حواسشون به حرف زدنشون باشه؟ چرا باید شان عروسشون رو جوری بیارن پایین که انگار از گوشه ی خیابون اوردنش؟

اصلا همه ی اینا به درک،

همسر ایشون به تنهایی و با رفتار و حمایتش و عشقش میتونه کاری کنه که تمام این اتفاقات کمرنگ شه و فراموش شه، ولی واقعا اینکار رو میکنه؟! 

آدم وقتی از یکی کتک بخوره،دو هفته، یه ماه بعد اثرش روی جسمش میره، ولی یه حرف یه رفتار ممکنه اونقدر برجونتت که تا آخر عمر یادت نره و با یادآوریش زجر بکشی

اگر همسر ایشون اونقدر قدردان هست و جنبه ی اینو داره که صرفا با یه عذرخواهی، بعد دو سه روز بتونه همه چیو به حالت قبل برگردونه، و بتونه حامی ایشون باشه، در همه ی مسائل! از خانواده تا گروه های دوستانه و بین همکاراش! چرا که نه! راحت زندگیشونو بکنن و انقدر هر دو طرف سختی نکشن، این چیزیه که آهوانه خودش باید بسنجه و تصمیم بگیره،

الان بحث سوزوندن خالش که نیست که بگه ببین من برگشتم خونه! تازه سه داوگ خونه هم گرفتم، بله یه سری حق و حقوق مالی در زندگی مشترک وجود داره، ولی زمانی ارزشمنده که حالت گرو کشی و اینکه به زور بخوام جامو محکم کنم نداشته باشه! زندگی فقط این یه سال آخر رزیدنتی و چند ماهی که مادرشوهرشون نیستن نیست!

مهم اینه بین خودت و همسرت توی زندگی داره چی میگذره

آیا ایشون میتونه اونقدر ارزشمند بودن خودش رو به شوهرش یادآوری کنه و براش مشخص کنه، که فردا روز که درسش تموم شد و موقعیت مالیش اوکی شد تحت تاثیر کوچیکترین بحث توی زندگی خودشون و حرفای خونوادش ماجرایی مشابه ستاره تکرار نشه؟

من بهشون پیشنهاد نکردم که با همسرت حرف نزن، اتفاقا خیلی هم گفتم راه رو واسه ارتباط داشتن کاملا باز بزار، ولی اگر میبینی شرایط جوری هست که بتونی از این موقعیت استفاده کنی و خونه رو جابه جا کنی و رفتارهای همسرتو و خانوادش رو عوض کنی این کار رو انجام بده،چون پیامدهای این جابه جایی هم برای مدل رفتار همسرت و هم خانوادش و رفتارشون با تو خیلی مثبته، وقتی ورودی و خروجی خونه ی آدم کنترل بشه،به دنبال اون خیلی چیزای دیگه کنترل میشه، ولی اگر میبینی الان شرایطش نیست صبر کن

در کل اینجا فقط و صرفا نظراتمون رو میگم و شما درست میفرمایید، هیچ کس از دل کسی و شرایطش به طور کامل خبر نداره و هر آدمی با توجه به شرایطشه که همه ی نظرات رو میشنوه و در نهایت تصمیم میگیره چیکار کنه❤️

خدا ببخشه منو خواستم اون موقع قامت ببندم یاد یک حرفی افتادم گفتم بیام بگم باز یادم رفت الان یادم امد ...

برفدانه جان دیدم همیشه خوب اهوانه جان رو راهنمایی میکنی میشو منو راهنمایی کنی تو یه مسئله ای عمیق گیر کردم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792